Home
Categories
EXPLORE
True Crime
Comedy
Society & Culture
Business
Sports
History
News
About Us
Contact Us
Copyright
© 2024 PodJoint
00:00 / 00:00
Sign in

or

Don't have an account?
Sign up
Forgot password
https://is1-ssl.mzstatic.com/image/thumb/Podcasts122/v4/d6/58/55/d65855fb-d505-14b3-4978-872c237188ff/mza_18187843177946593229.jpg/600x600bb.jpg
كتيبه
Hossein Abbasi
404 episodes
13 hours ago
حسين عباسي هستم در اينجا متون قديمي مان را مي خوانم و در آنها كند و كاو مي كنم. با ايميل زير مي توانيد با من تماس بگيريد: irpdonline@gmail.com . این قطعات و برخی قطعات دیگر را در كانال تلگرام من به آدرس زير بيابيد. https://t.me/kateebehha
Show more...
Books
Arts
RSS
All content for كتيبه is the property of Hossein Abbasi and is served directly from their servers with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
حسين عباسي هستم در اينجا متون قديمي مان را مي خوانم و در آنها كند و كاو مي كنم. با ايميل زير مي توانيد با من تماس بگيريد: irpdonline@gmail.com . این قطعات و برخی قطعات دیگر را در كانال تلگرام من به آدرس زير بيابيد. https://t.me/kateebehha
Show more...
Books
Arts
Episodes (20/404)
كتيبه
در پیرامون تاریخ بیهقی- قطعۀ چهل و چهارم

سعید نفیسی به نقل از کتاب منتخب التواریخ که در حوالی سال 1000 هجری توسط تاریخ نویس هندی عبدالقادر نوشته شده، شرح حوادث دوران غزنویان را می آورد.

در این قطعه حوادث دوران سبکتگین و محمود گفته می شود و بیشتر به شرح لشکر کشی این شاهان به هندوستان و جنگها پیروزیهای آنها می پردازد و غنائمی که به دست آورده اند.

داستانها شباهت زیادی به داستانهایی دارد که پیش از این به نقل از کتاب طبقات اکبری نقل شده بود که در همان دوران نوشته شده است. شاید مرجع هر دو کتاب یکی بوده است.

نثر فارسی هر دو کتاب نثر فارسی روان و زیبایی است که نشان از تسلط نویسنده به زبان فارسی است.

Show more...
1 day ago
23 minutes 24 seconds

كتيبه
داراب نامه- قطعۀ هشتاد و سوم

ارسطون که از سوی اسکندر میزبان بوران دخت است او را سوگند می دهد و به راز او پی می برد. می رود که به اسکندر خبر دهد.

اسکندر با کنیزان به عیش نوش مشغول است. در طی حوادثی ارسطون را به اشتباه می کشد.

میلاد، برادر ارسطون، کشته شدن ارسطون را مجازات یزدان به خاطر عهد شکنی می داند و به بوران دخت و رزمهرون موبد کمک می کند که بگریزند. آنها به کنارۀ فرات می روند و پنهان می شوند. سپاهیان اسکندر به دنبال آنها اند.

Show more...
4 days ago
19 minutes 3 seconds

كتيبه
در پیرامون تاریخ بیهقی- قطعۀ چهل و سوم

در این قطعه شرح حوادث امیران غزنوی بعد از کشته شدن امیر مسعود از کتاب طبقات اکبری گفته می شود. امیر مودود به انتقام کشته شدن پدرش به جنگ عمو و عموزادگانش می رود و آنها را می کشد. سلطنت غزنویان در دست بازماندگان مسعود باقی می ماند.

حکومت غزنویان با روی کار آمدن سلجوقیان در ایران، به مناطق نزدیک به غزنین محدود می شود ولی لشکر کشی به هندوستان برای کسب غنیمت ادامه می یابد. امیران بعدی با غزنویان به صلح می رسند به طوری که در رقابت های بین خود، برخی از آنها از شاهان سلجوقی کمک می طلبند.

در نهایت حکومت غزنویان با حملۀ علاءالدین حسین غوری و بعد از او معزالدین محمد سام برافتاد. آخرین امیران غزنوی در مناطقی از هند حکومت می کردند و به دست غوریان برافتادند.

Show more...
1 week ago
26 minutes 58 seconds

كتيبه
داراب نامه- قطعۀ هشتاد و دوم

بوران دخت با اسم بهرام در اردوگاه اسکندر است. اسکندر بر آن است که معلوم کند که این بهرام بوران دخت هست یا نه.

وقتی که بوران دخت به نزد اسکندر می رود، اسکندر فرمان می دهد که برای او لباس فاخر بیاورند و فرمان می دهد که لباس عوض کند تا ببیند بوران دخت موی زنان دارد یا نه. بوران دخت گیسوی خود را بریده است و موی خود را به سبک دیلمیان در آورده است و بندی بر سینۀ خود بسته است تا اسکندر او را نشناسد.

قاضدی از حلب می آید و می گوید که ایرانیان حلب به آنها حمله آورده اند و جمعی را کشته اند. رومیان نیز گروهی از ایرانیان را اسیر گرفته اند. اسیران را به نزد اسکندر می آورند و اسکندر فرمان به کشتن آنها می دهد. یکی از آنها موبدی است که به شفاعت بوران دخت بخشیده می شود.

Show more...
1 week ago
20 minutes 29 seconds

كتيبه
در پیرامون تاریخ بیهقی- قطعۀ چهل و دوم

حوادث دوران به تخت نشستن امیر محمد و پس از او امیر مسعود از کتاب طبقات اکبری نقل می شود. امیر محمد ولیعهد مورد علاقۀ امیر محمود است و جانشین او می شود. ولی درباریان و سپاهیان به امیر مسعود مایلند. محمد را در بند می کنند و با مسعود بیعت می کنند.

امیر مسعود مانند پدرش به هندوستان و ماوراءالنهر لشکر می کشد. در دوران او ترکمانان قدرت گرفته اند و به خراسان حمله می کنند. چندین بار سپاهیان مسعود آنها را شکست می دهد ولی نمی تواند آنها را از میان بردارد. در نهایت هم از آنها شکست می خورد.

مسعود با لشکر و خزائن برای گردآوردن سپاه به سمت هندوستان حرکت می کند که در راه غلامانش او را می کشند و محمد را دوباره به تخت می نشانند.

در میان تمام حوادثی که به اختصار ذکر می شود، ذکری هم می شود از "کوشک نو" که کاخی بوده است بزرگ و به قول بیهقی دو سال صرف ساختن آن شده بود. به نظر می رسد که عظمت کاخ و تختی و تاجی که در آن تعبیه شده بوده، بسیار چشمگیر بوده که در تاریخ به یاد مانده است.

Show more...
2 weeks ago
28 minutes 22 seconds

كتيبه
داراب نامه- قطعۀ هشتاد و یکم

بوران دخت در نزدیکی بغداد به سپاهیان اسکندر می رسد و به دعوت اسکندر به اردوگاه او می رود.

اسکندر می خواهد بداند که او کیست. بوران دخت به او می گوید که نام او بهرام است و پدر او شیرزاد از نژاد گودرز است و او با پدرش به اصطخر پارس به نزد سطلامیس رفته اند و نزد او به اسکندر ابراز وفاداری کرده اند و آمده اند تا به اسکندر خدمت کنند. و به اسکند می گوید که سطلامیس عمود گودرز و اسبی که اسکندر به او داده بود را به شیرزاد داده و گفته است که این بهرام بسیار شبیه بوران دخت است.

اسکندر او را به ارسطون می سپارد تا از او پذیرایی کند. بوران دخت می داند که اسکندر در صدد آن است که آشکار کند که او بوران دخت هست یا نه.

Show more...
2 weeks ago
20 minutes 35 seconds

كتيبه
در پیرامون تاریخ بیهقی- قطعۀ چهل و یکم

داستانهایی دیگر به نقل از کتاب طبقات اکبری روایت می شود. این داستانها بیشتر شرح پیروزیهایی است که او در هند و ماوراءالنهر و عراق عجم یعنی ری و اصفهان بدست آورد. اشاره ای کوتاه هم می شود به برخی ناکامی های او و از میان رفتن لشکریانش در سفری به هندوستان.

مضمون این سفرها تقریباً همیشه این است که به جایی حمله کرد و بسیاری را کشت و اسیر کرد و "مظفر و منصور" با غنایم و بردۀ فراوان به غزنین باز گشت.

Show more...
3 weeks ago
23 minutes 15 seconds

كتيبه
داراب نامه- قطعۀ هشتادم

بوران دخت و طرماس در زیر زمین در محلی عجیب گرفتار شده اند. آوازی می شنوند. قسطاس است که توسط اسکندر به آنجا افتاده است. این محل چاه فراموشان جمشید است.

آنها با رسنی که زندانبان به پایین می اندازد بیرون می روند. بوران دخت قلعه را از نمایندۀ اسکندر که خود به سمت حلب رفته است باز پس می گیرد. بعد به سمت حلب به راه می افتد تا ایرانیان آنجا را یاری دهد.

در بغداد به سپاه اسکندر می رسد. اسکندر او را از دور می بیند و مردی را می فرستد تا معلوم کند که او کیست.

در جایی از این داستان، داستانگو از زبان بوران دخت نصیحت می کند که مرد نباید عیال جوان خود را به دیگران بنماید. تشبیهی استفاده می کند که جالب توجه است!

Show more...
3 weeks ago
22 minutes 46 seconds

كتيبه
در پیرامون تاریخ بیهقی- قطعۀ چهلم

در این قطعه شرح حوادث دوران شاهان غزنوی از کتاب طبقات اکبری یا طبقات اکبر شاهی که در حوالی سال 1000 هجری نوشته شده، نقل می شود. سعید نفیسی، گردآورندۀ کتاب می گوید که این مطالب از زین الاخبار گردیزی گرفته شده است.

در این قطعه شرح حوادث دوران سبکتگین و اوایل دوران محمود گفته می شود. بیشتر مطالب در پیرامون پیروزی هایی است که این دو در هندوستان به دست آورده اند و غنیمتهایی که گرفته اند.

سبک نوشتاری کتاب فارسی روان و زیبایی است و بجز موارد اندکی، اغراق در ذکر حوادث دیده نمی شود.

Show more...
4 weeks ago
26 minutes 3 seconds

كتيبه
داراب نامه- قطعۀ هفتاد و نهم

اسکندر با وسوسه کردن کنیزکان قلعۀ اصطخر موفق می شود که قلعه را تسخیر کند و قسطاس، امیری رومی که به بوران دخت کمک کرده بود را دستگیر و زندانی کند.

از آن طرف، بوران دخت و طرماس، امیر دیگر رومی که به او کمک کرده بود، در انتهای غاری که به آن پناه برده بودند، همچنان می روند تا به جایگاهی خوش و خرم با درختان فراوان و آب خنک و کوشکی بلند می رسند. در آن کوشک صورتهایی می بینند که در مقابل آنها بر می خیزند و باز می نشینند. و نیز صورتهایی بسیار بزرگ ساخته شده از زر که صورت و نشان جمشید و خواهران او است. از جایی در آن حوالی صدای گریه و ناله می آید و بوران دخت می خواهد علت آن را بیابد.

در این قطعه نویسنده در جایی که وصف عیش و عشرت کنیزکان با اسکندر را بازگو می کند، حس طنزش گل می کند و توصیفی طنازانه از وضع عاشق و معشوق وقتی که صبح می دمد، ارائه می کند که خواندنی است!

Show more...
1 month ago
21 minutes 17 seconds

كتيبه
در پیرامون تاریخ بیهقی- قطعۀ سی و نهم

بخشهایی دیگر از کتاب آداب الحرب و الشجاعه نقل می شود. از جمله داستانی از ظلم عمال حسین غوری که با حمله به غزنین غزنویان را برانداخت و اینکه چگونه یکی از افراد صاحب کرامت با معجزه ای آنها را بیرون راند.

همچنین داستان قابل توجهی گفته می شود از مردی که در زمان حملۀ حسین غوری سپاهیان سعی کردند گردنش را بزنند ولی رگهای او سالم ماند و با کمک جراح زنده ماند. گفته می شود که نویسندۀ کتاب خود از او احوال آن واقعه را شنیده است.

Show more...
1 month ago
25 minutes 11 seconds

كتيبه
داراب نامه- قطعۀ هفتاد و هشتم

بوران دخت در غار مانده است و سپاهیان اسکندر در زیر غارند. اسکندر دو مرد را با نفت و آتش در صندوقی می فرستد تا اسب بوران دخت را بکشند. بعد با یارانش وارد غار می شود. بوران دخت به انتهای غار می رود و به نردبانی می رسد و دری. به حکمت یزدان در باز می شود و او و طرماس وارد می شوند ولی اسکندر نمی تواند.

اسکندر آن جا و در غار را باسنگ و آهک و ارزیز می بندد و برای گرفتن قلعۀ استخر می رود که در دست قسطاس است. قسطاس جای خوش یافته است با کنیزکان زیبا و نمی خواهد قلعه را تسلیم کند.

Show more...
1 month ago
25 minutes 4 seconds

كتيبه
در پیرامون تاریخ بیهقی-قطعۀ سی و هشتم

بخشهایی دیگر از کتاب آداب الحرب و الشجاعه نقل شده است. این بخشها بیشتر به جنگهایی که در هند میان هندیان و یا میان سلاطین غزنوی با هندیان درگرفته است می پردازد. نکاتی در مورد نحوۀ جنگیدن سپاهیان را می توان در این بخشها یافت.

تلفظ درست اسامی هندی ذکرشده در این متون را نمی دانم و تلاشم برای یافتند آنها نتیجه نداد. شاید تلفظ برخی از آنها اشتباه باشد.

Show more...
1 month ago
22 minutes 36 seconds

كتيبه
داراب نامه- قطعۀ هفتاد و هفتم

بوران دخت زخمی و خسته در کوههای اطراف اصطخر در غاری پناه گرفته و از هوش رفته است. اسبش در آن کوه به چرا رفته است. اسب به نزدیک چشمه ای می آید که بوران دخت آنجا بوده و بوی خون بوران دخت را دنبال می کند و به نزد او به غار می رود. سطلامیس در زیر غار است و نمی داند که بوران دخت زنده است یا مرده. فردی را برای یافتن او می فرستد. او اسب را اژدها می پندارد و می گوید که حتماً بوران دخت را خورده است. به اسکندر خبر می دهند. اسکندر با لشکرش به زیر غار می آید.

طرماس، یار بوران دخت، خوابی می بیند و به دنبال او به کوه می آید و او را در غار می بیند. برای او آب و غذا می آورد.

Show more...
1 month ago
20 minutes 19 seconds

كتيبه
در پیرامون تاریخ بیهقی- قطعۀ سی و هفتم

در این قطعه مطالبی دیگر به نقل از کتاب آداب الحرب والشجاعه نقل می شود. سلاحهایی که هر یک از پادشاهان آن دوران در جنگ استفاده می کردند گفته می شود. از شجاعتها و دلاوریهای شاهان هم داستانهایی اغراق آمیزی روایت می شود . از جمله گفته می شود که محمود غزنوی در جنگی در هند آنقدر آدم کشت که دستش به قبضۀ شمشیر چسبید و آن را در آب گرم گذاشتند تا جدا شد.

Show more...
1 month ago
23 minutes 40 seconds

كتيبه
داراب نامه- قطعۀ هفتاد و ششم

بوران دخت اصطخر را گرفته است و بر تخت شاهی نشسته. اسکندر با لشکریانش می رسند. بوران دخت مادرش را که اسکندر را از زندان فراری داده بود مجازات می کند.

بوران دخت به قصد رفتن به حلب از قلعۀ صطخر بیرون می رود و به کوهی می رود که اسب آهو تگش را در آنجا رها کرده بود. اسبش را نمی یابد. سطلامیس، امیر اسکندر که در پای قلعه نگهبانی می دهد او را می بیند و به با سپاهیان به دنبال او می رود. نمی توانند او را بگیرند. ولی او را زخمی می کنند. او به غاری پناه می برد.

Show more...
1 month ago
26 minutes 8 seconds

كتيبه
در پیرامون تاریخ بیهقی- قطعۀ سی و ششم

داستانهای دیگری به نقل از آداب الحرب و الشجاعه نقل می شود.

داستان بلندی نقل می شود از رسول سلطان ابراهیم که به دربار ملکشاه می رود تا او را از حمله به غزنین باز دارد. رسول دست به بخشش می گشاید و شاه و درباریان را مسحور می کند. نیز از عجایب و غرایب غزنین می گوید و آنها را مبهوت می کند. ملکشاه هم وعده می دهد که به غزنین حمله نکند و عمه اش را به زنی مسعود بن ابراهیم بدهد.

به نظر می رسد که داستان حداقل در بسیاری از جزئیات ساخته و پرداختۀ ذهن نویسنده است. مثلاً گفته می شود که رسول خبر از مرغی در غزنین می دهد که آتش می خورد. برای اثبات سخنش، از غرنین دو شتر مرغ به نزد ملکشاه می فرستند و این مرغان در حضور شاه آتش می خورند. در ادبیات ما شتر مرغ را مرغ آتش خوار گفته اند. ولی اینکه شترمرغان غزنین واقعاً آتش خوار بوده اند، را نیابد جدی گرفت و باید به حساب اغراقهای نویسنده گذاشت.

Show more...
1 month ago
34 minutes 2 seconds

كتيبه
داراب نامه- قطعۀ هفتاد و پنجم

بوران دخت و طرماس و قسطاس به دنبال پیک اسکندر می روند که رفته است تا ارسطاطالیس را بیابد و به نزد اسکندر ببرد. پیک را می یابند و نامه را از او می گیرند.

بوران دخت به آنها می گوید که باید به اصطخر فارس بروند و از مادرش که عاشق اسکندر شد و او را از زندان رهایی داد، انتقام بگیرند.

به اصطخر به بارگاه آبان دخت می روند. ارسطاطالیس که آنها را می بیند می گریزد. بوران دختر غلبه می یابد و مادر را می کشد و بر تخت می نشیند.

Show more...
2 months ago
28 minutes 35 seconds

كتيبه
در پیرامون تاریخ بیهقی- قطعۀ سی و پنجم

در این قطعه داستانهایی به نقل از کتاب آداب الحرب و الشجاعه نوشتۀ فخرالدین مبارکشاه از ابتدای قرن هفتم نقل می شود. این داستانها بیشتر از آنکه تاریخ باشند، داستانهایی محسوب می شوند در وصف اوصاف نیک آخرین شاهان غزنوی.

Show more...
2 months ago
27 minutes 57 seconds

كتيبه
داراب نامه- قطعۀ هفتاد و چهارم

بوران دخت سوار بر اسب پدرش، "بادپای آهو تگ" در میدان هنر نمایی می کند. هر وقت لشکر به او حمله می کند اسب او از روی خندق حلب می پرد و جان او را نجات می دهد.

قصد بوران دخت این است که لشکر را کنار بزند و به سوی عراق برود و ارسطاطالیس را بیابد. این کار را می کند. در میان لشکر اسکندر، اسب بوی مادیانی را می شنود و سست می شود.

وقتی بوران دخت از لشکر می گذرد و در جایی به عبادت مشغول است، اسب به هوای مادیان به لشکرگاه می رود و خسته و زخم خورده باز می گردد.

Show more...
2 months ago
22 minutes 35 seconds

كتيبه
حسين عباسي هستم در اينجا متون قديمي مان را مي خوانم و در آنها كند و كاو مي كنم. با ايميل زير مي توانيد با من تماس بگيريد: irpdonline@gmail.com . این قطعات و برخی قطعات دیگر را در كانال تلگرام من به آدرس زير بيابيد. https://t.me/kateebehha