ما روایت گر قصه زندگی افرادی هستیم که یک چالشی توی زندگیشون باعث شده قصه زندگیشون شنیدنی تر بشه.
قصه های هر اپیزود کاملا جدا از اپیزود های دیگه هستش مگر اینکه اپیزود سریالی باشه.
پس با خیال راحت از هر قصه ای خواستید شروع کنید.
#قصه زندگی
#فارسی
#قصه واقعی
#زندگی واقعی
#زندگی
#ایرانی
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
毒杀皇帝，戕害妃嫔，残器戮皇嗣，祸乱朝纲，亲毒百姓，秽乱宫闱…
这是她上辈子做过的事，这一世荣昭誓要一从良？笑话！既重生之，则斗争之，你们不入地狱谁入地狱。斯破伪善后母面具，揭穿心机妹妹阴谋，还有那个矫揉造作白莲花，咱们新仇旧恨一起算，我要代替月亮消灭你们！
作者：糖心没有心
演播：苏晴
قصه‌های شفاهی که تا امروز دوام آورده‌اند میراث فرهنگی، هنری و خیال‌پردازی اجداد ما هستند. باید آواها، معناها و روایت‌های جان‌سختی باشند که هنوز از خلال قرن‌ها بر زبان آدم‌ها جاری می‌شوند. ما در این پادکست برخی از آنها را که بازمانده‌اند، انتخاب و برای شما نقل می‌کنیم.این پایان ماجرا نخواهد بود. از فصل چهارم یعنی از اپیزود 125 به بعد، دربارۀ کارکردها، مضامین، ویژگی‌های زبانی، هنجارها و ناهنجاری‌ها و در برخی موارد ریشه‌های اساطیری این قصه‌ها صحبت خواهیم کرد. گاهی ویژگی‌های فرهنگی و فکری ساکنان این سرزمین از میان کلمات این قصه‌ها بهتر قابل ردیابی و شناسایی است تا از خلال ابیات شاهنامه، رباعیات خیام، بوستان یا گلستان سعدی. پس این شما و این خیال و اندیشۀ اجداد عوام ما.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
天道执行者李岁岁下凡历练，出生时天降祥瑞被堂妹蹭了出生日子，于是老李家就有了两个同日出生运道却不一样的姑娘。
众人都说李岁岁是丧门星，霉神转世，命克六亲，赶紧弄死完事儿 。
而李燕燕是小福星，福气包，大家都要抱大腿，能蹭一点是一点。
后来，李家各种倒霉走衰运，李老太要活埋了李岁岁改运，李岁岁的大佬舅舅们从四面八方赶来营救。
宗师级别的大幻师，医毒双绝的医圣，天下第一神捕……老李家简直踢到了红烧铁板！
李岁岁瞬间成了天底下最得宠的团宠。
一众外人嗤笑，“一个丧门星也能当成宝，等她把你们全部克死的时候，就是你们后悔的时候！”
然而时间一天天的过去，舅舅她们一家非但没有人员伤亡，还都飞黄腾达了
瘸腿的大舅舅站起来了，不孕不育的大舅母生龙凤胎了，夫妻失和的二舅舅和二舅母和好了，八舅舅成了状元郎……等等，据说死去多年的外公都活过来了……
توی پادکست شنود شما نامرئی هستید و شنونده حرف هایی که بین آدم ها توی موقعیت های مختلف رد و بدل میشه. حرف های به ظاهربی اهمیت که ممکنه قصه های زیادی در دلشون باشه
نویسنده و تنظیم کننده: مونا زارع
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-纯真厌世小公主X张扬恣意少年杀手-
商绒生来是荣王府的嫡女，出生时天生异象，一岁时被抱入皇宫封为明月公主。
淳圣三十一年，
天子车驾南巡，遇叛军偷袭，随行的明月公主流落南州。
那天，商绒在雪地里遇见了一个黑衣少年，他手中一柄长剑沾着血，满肩的雪，天生一双笑眼澄澈漂亮。
少年咬开酒壶的木塞要从她身旁经过，却偏偏见她眼巴巴地望着他的酒壶。
“你很渴？”他问。
商绒点点头。
少年弯着眼睛，带血的剑锋指向皑皑白雪，“不如吃一口？”
娇气的小公主坚定地摇头，“脏。”
他却好像听到了什么笑话似的，“你就不嫌我脏？”
下一瞬，他将酒壶凑到她面前灌给她一口烈酒，如愿以偿地瞧见她咳得满脸通红的模样，他笑起来，张扬又恶劣。
商绒被他捡回去才知道，他是一个杀手，每天，他都要杀人。
但捡到她之后，他多了另一项任务——养她。
她的衣服要漂亮，鞋子要绣花嵌珠，吃饭一定要有肉，头发也偏偏要他梳。
