All content for عصر چریکها is the property of احمد غلامی and is served directly from their servers
with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
عصر چریکها: گفتوگوی احمد غلامی با جواد مظفرناگفتههایی از شورای انقلاببخش نخست گفتوگو با جواد مظفر درباره تجربیات دوران مبارزه سیاسی او، پیش از جنگ 12روزه منتشر شد. در این بخش به فعالیتهای مبارزاتی جواد مظفر در شیراز و پیوستن کوتاهمدت او به سازمان مجاهدین و خاطراتش از حضور در خانه تیمی پرداختیم. اینک بعد از وقفهای که ناخواسته پیش آمد، به ادامه خاطرات بعد از انقلاب جواد مظفر میپردازیم. در بخش دوم گفتوگو، او خاطراتی از دوران بعد از انقلاب بر زبان میآورد که جذاب و شنیدنی است. خاصه روزهایی که مظفر به کمک جمعی شورای انقلاب را برپا میکنند تا در اوضاع انقلابی سروسامانی به اوضاع بدهند؛ چراکه دولت موقت منحل شده بود و این بزرگان انقلاب و اعضای شورای انقلاب بودند که باید کارهای زمینمانده را سامان میدادند. دوره حساسی که هر اتفاقی میتوانست سرنوشت آدمها را دگرگون کند و خوشفرجامی و بداقبالی شانه به شانه هم پیش میرفتند. درباره این روزهای پرالتهاب با جواد مظفر گفتوگو کردهایم.
عصر چریکها: گفتوگوی احمد غلامی با بهزاد کریمیروایتی از چریکهای شاخه تبریزبهزاد کریمی، فعال سیاسی و از چهرههای شاختهشده شاخه تبریز چریکهای فدایی خلق، از نیمه دهه چهل کار سیاسی را آغاز کرد. کریمی به واسطه پیوند خانواده دور و نزدیک خود با نحلههای مختلف سیاسی به مطالعه و تفکر سیاسی علاقهمند شد و از آغاز سالهای دانشگاه به مبارزه دانشجویی و بعد مبارزه چریکی روی آورد. فعالیتهای سیاسی، او را سه بار راهی زندان کرد که در مجموع هفت سال را در زندان گذراند. کریمی در ایام زندان با چهرههای برجسته گروههای سیاسی مطرح آن دوره آشنا شد، ازجمله با حسن گلشاهی که به زندان تبریز تبعید شده بود و بعدها با خواهر او ازدواج کرد. در این نوبت از برنامه «عصر چریکها» بهزاد کریمی از خاطرات ایام مبارزه میگوید، همچنین تحلیلی از روند شکلگیری سازمان چریکهای فدایی خلق و گرایش به مبارزه مسلحانه و افول آن به دست میدهد. او معتقد است در دهه چهل گروههای سیاسی متعددی شکل میگیرد که در عین استقلال، بهعنوان گروههای همجوار شناخته میشدند و بعدها به پشتوانه اخلاقی و معنوی در اجتماع، به مبارزه مسلحانه گرایش پیدا میکنند؛ این مبارزه رادیکال از دید کریمی سه فاز دارد؛ فاز اول که پرسش «چه باید کرد» مطرح است، فاز دوم که به جریان سیاهکل میانجامد و فاز سوم که مبارزه سیاسی در آن اولویت پیدا میکند و مبارزه مسلحانه نیروی اجتماعی و پشتوانه خود را از دست میدهد.
عصر چریکها: گفتوگوی احمد غلامی با علیرضا رئیسداناپیامد ترور یک نفوذیدر عصر چریکها، کتابْ موجودی سیاسی بود. حتی کسانی که به عملگرایی اصرار داشتند و راه و روش مبارزه مسلحانه را برگزیده بودند، اهل کتاب و شعر و شاعری بودند. در یکی از حملات ساواک به خانهای در نزدیکی خانه تیمی، چریکها فکر میکنند محاصره شدهاند و همه آماده مبارزه و مرگ میشوند. اما وقتی متوجه میشوند ساواک بهاشتباه به خانه دیگری حمله کرده است، دور هم جمع میشوند و به پیشنهاد رهبر تیم شعر میخوانند. اگر به شیوه و منش این چریکها باور هم نداشته باشیم، باید اعتراف کرد با آدمهای نادری روبهرو هستیم و باز باید اعتراف کرد در شرایط کنونی کمتر کسی درصدد است راه خود را از کتاب پیدا کند و این بسیار نگرانکننده است. آنان که اهل کتاب بودند و مبارزه و مقاومت در راه تغییر، وضعیت اینگونه شد؛ اینک چه حاصل خواهد شد از نسلی که لاکتاب است و بدون باور به آرمان. بگذریم. در عصر چریکها هر خوانندهای میپنداشت از طریق کتاب است که میتواند از تاریکی رهایی یابد. از اینرو ناشران بسیاری بودند که به پاسخ به نیاز باور داشتند و در انتشار کتابهایی از این دست کوشا بودند. یقینا چهرههایی همچون امیرپرویز پویان، بیژن جزنی و صمد بهرنگی در این باور بیتأثیر نبودهاند. بسیاری از ناشران و کتابفروشان به تاوان همین تفکر یعنی مبارزه با روش کتابخوانی، دستگیر و زندانی شدند. البته ناگفته پیداست که این جریان نشئتگرفته از مطالبات مردمی بود که انتظار داشتند نویسندگان و ناشران راهی به رهایی بگشایند. این انتظار از متن جامعهای برخاسته بود که مسئولیت مبارزه را به گردن نویسندگان و ناشران میانداخت و بدیهی است اینک که چنین باور و انتظاری وجود ندارد، نه نویسنده مبارزی به معنای چریکی آن وجود دارد، و ناشرانی که اولویتشان کار سیاسی و مبارزه باشد، و نه کسانی که جان خود را پای آرمانهایشان بگذارند. بگذریم. در این نوبت از برنامه «عصر چریکها» با علیرضا رئیسدانا به گفتوگو نشستهایم؛ ناشری که هر دو فضای گذشته و اکنون را در قامت ناشر زیسته و تجربه کرده است.
عصر چریکها: گفتوگوی احمد غلامی با فیروز طاهرزادهتنها بازماندهمحمود (فیروز) طاهرزاده، از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق است که ناگفتههایی از سالهای نخستین تأسیس این سازمان دارد. او تعریف میکند که نام سازمان مجاهدین خلق در زمستان 1351 در زندان انتخاب شد و در اول شهریور 1344 توسط محمد حنیفنژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیکبین رودسری تأسیس شد. طاهرزاده روایت دیگری از تأسیس سازمان مجاهدین خلق در جلسهای با حضور هفده نفر در تبریز دارد که از این تعداد سه نفر همان روز اعلام انصراف میکنند و جلسه با چهارده نفر ادامه پیدا میکند و از این تعداد هم بعدها چند نفر دیگر از سازمان کناره میگیرند. طاهرزاده خود را تنها بازمانده سازمان میداند که روایتهای مستند کمتر مطرحشدهای از سازمان و ایام مبارزه دارد. در برنامه «عصر چریکها» به خانه طاهرزاده در تبریز رفتهایم تا او از تجربیاتش از دوران مبارزه چریکی بگوید.برای تماشای قسمت های بعدی برنامه عصر چریکها بر روی لینک زیر کلیک نماییدhttps://youtube.com/playlist?list=PL2U-UEdnGDrmckO5YoTBALi6Hi0j1x0ZS&si=sw82CDbzXtwjQaqA#عصر_چریکها#فیروز_طاهرزاده#مجاهدین_خلق#تاریخ_سیاسی#جنبش_چریکی#مبارزات_سیاسی#انقلاب_ایران#تاریخ_معاصر#مصاحبه_تاریخی#سازمان_مجاهدین#فعالیت_سیاسی#گروههای_چریکی#روایت_تاریخ#احمد_غلامی
آنان که مناظرههای معروف دهه شصت را به یاد دارند، حتما مهدی فتاپور را بهخوبی میشناسند که از طرف سازمان چریکهای فدایی خلق در این مناظرات شرکت داشت. مهدی فتاپور که از دوستان نزدیک حمید اشرف چریک افسانهای بود، اوایل دهه پنجاه به سازمان چریکهای فدایی خلق پیوست، اما چندی نگذشت که دستگیر شد. فتاپور سال 1330 در تهران به دنیا آمد و سال 1347 به دانشکده فنی دانشگاه تهران وارد شد و به فعالیت صنفی سیاسیِ دانشجویی پرداخت. او در زندان به ایدههای بیژن جزنی درباره رد مبارزه مسلحانه گرایش پیدا کرد که کار سیاسی را اصل میدانست.
عصر چریکها: گفتوگوی احمد غلامی با لطفالله میثمیدیالکتیک مبارزهلطفالله میثمی، چهره شناختهشدهای در عرصه سیاست است و چندان نیازی به معرفی ندارد؛ بهویژه فعالیتهای سیاسی و حزبی او قبل از انقلاب که در نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق عضویت داشت و به دلیل فعالیتهای سیاسی و چریکی چند بار به زندان افتاد. در قالب برنامه «عصر چریکها» سراغ لطفالله میثمی رفتیم تا از خاطرات و تجربیات او درباره مبارزات چریکی پیش از انقلاب سخن بگوییم. از نهضت آزادی و دوران دانشجویی تا کار در شرکت نفت و شکلگیری سازمان مجاهدین خلق و پیوستن به این گروه، از دوستی و ارتباط نزدیک با مؤسسان سازمان مجاهدین، حنیفنژاد و سعید محسن و بدیعزادگان، تا تجربه زندگی در خانه تیمی و مخفیشدن و تغییر ایدئولوژی در سازمان که دوران سرنوشتسازی برای مجاهدین و میثمی بود. در این گفتوگو، لطفالله میثمی علاوه بر روایت خاطراتش، به تحلیل انتقادی دیدگاه و رویکرد مجاهدین نیز پرداخته است که به تعبیر او موجب اعدامهای گسترده اعضای مجاهدین خلق شد.
عصر چریکها: گفتوگوی احمد غلامی با هادی خانیکیبازخوانی انقلابیِ تاریخنگاه به گذشته، خاصه تاریخ مبارزات با رویکردهای مختلف همراه بوده است. نگاه تاریخی در پارادایمهای مختلف تغییر میکند، اینک نیز در وضعیت موجود سیاسی و اجتماعی اخیر که بازخوانی گذشته ضرورت بیشتری پیدا کرده، نظرات مختلفی در مورد جریانهای فکری و انقلابی و مبارزات پیش از انقلاب مطرح میشود که در برخی موارد با طرد و رد این تجربیات همراه است. هادی خانیکی که بهعنوان چهرهای اصلاحطلب شناخته میشود، سالها پیش دغدغه مبارزه چریکی داشته و حتی عضو سازمان مجاهدین خلق قبل از انقلاب بوده و در دورهای زندگی مخفیانه چریکی را تجربه کرده است. خانیکی معتقد است اینک با تحولات معرفتی و فهم تاریخی امروز باید دید چه سرمایهای از گذشته اندوختهایم. او از دو نوع مواجهه با تاریخ میگوید که یکی بازخوانی و شرح خاطرات است، و دیگری فهمِ گذشته بر اساس آرمانهاست. او معتقد است روایت گذشته بر اساس خاطرات ممکن است با حس نوستالژی همراه شود و بهنوعی به احساس گناه و تقصیر جمعی دامن بزند. اما اگر به گذشته بر مبنای آرمانها نگاه کنیم، تنوع شکل میگیرد و میتوان داشتههای گذشته را برای دورههای بعد به کار گرفت.
عصر چریکها: بخشی از گفتوگوی احمد غلامی با زکیه خسروشاهیعاشقانههای دو چریکچریکها با عشق بیگانه نبودند، اگرچه هر نوع وابستگی را مانع مبارزه میدانستند. از اینرو زکیه خسروشاهی در حین مبارزه وقتی به مهدی خسروشاهی دل بست از کار با او کناره گرفت، اما این علقه رفیقانه به عشقی دیرپا منجر شد.در تور ساواک مهدی خسروشاهی سال ۱۳۵۰ از تور ساواک فرار میکند، اما بعد از چندی که برای عادیسازی به محل کارش در تولیددارو میرود به دام ساواک میافتد و بازداشت و راهی اوین میشود. مرگ خودخواستهحبیب خسروشاهی، پسرعموی مهدی خسروشاهی و از اعضای چریکهای فدایی خلق، سال ۱۳۵۳ بعد از دستگیری از سوی ساواک تحت فشار قرار میگیرد تا قرار ملاقاتی با حمید اشرف ترتیب بدهد. حبیب قراری انحرافی زیر پل ساوه میگذارد و فردای آن روز که او را با تشکیلات ساواک به محل قرار میبرند، در موقعیتی خود را زیر کامیون میاندازد و به بیمارستان منتقل میشود. شنیدهها حاکی است حبیب حدود یک ماه در بیمارستان شهربانی بستری بوده و در نهایت بدون همکاری با ساواک از دنیا میرود.#مبارزه #انقلاب #ایران #چریک #شرق #مجاهدین #فدائییان#عاشقانه_های_دو_چریک #زکیه_و_مهدی #انقلاب_ایران #تاریخ_معاصر #مبارزه_سیاسی #عشق_و_مقاومت #ایران_قدیم #تاریخ_خوانی #مستند #ویدیوجدید #جذاب #Iran #IranianRevolution #GuerrillaLoveStory
گفتوگوی احمد غلامی با فرخ نگهداربدویت سیاسی، بلوغ سیاسیفرخ نگهدار، چهره شناختهشده در میان فعالان سیاسی و چریکهاست. او اکنون بعد از گذشت حدود پنجاه سال از فعالیت چریکها انتقاداتی را نسبت به عملکرد آنها مطرح میکند. او معتقد است آن زمان چریکها بیش از حد به این امر توجه داشتند که عملکرد آنها چه تاثیری بر توده مردم و هوادارانشان میگذارد و به اینکه عمل آنها چه تاثیری بر رفتار حاکمیت با مردم میگذارد، توجهی نداشتند. نقد دیگر نگهدار به سازمان چریکها این است که کوتاهمدت فکر میکرد و به همین دلیل او معتقد است سیاستورزی چریکهای فدایی خلق کپی همان سیاست حاکمیت و سایر عوامل دستاندرکار شکلدهی صحنه سیاسی بوده است.
عصر چریکها: گفتوگوی احمد غلامی با بهرام قبادیرد مبارزه مسلحانهبهرام قبادی، دانشجوی رشته پزشکی بود که به درخواست برادرش چنگیز قبادی وارد کارهای سیاسی شد و سال ۱۳۴۸ به چریکهای فدایی خلق پیوست. اما کسی که او را به مبارزه باورمند کرد، عباس مفتاحی، دوست صمیمی چنگیز بود که بعدها دستگیر، محاکمه و تیرباران شد. در این گروه سه نفره، مهرنوش ابراهیمی نیز حضور داشت. مهرنوش که در خانوادهای سیاسی بزرگ شده بود بهسرعت جذب کارهای چریکی شد و در کنار همسرش، چنگیز قبادی به کارهای چریکی روی آورد. مهرنوش یکی از اولین زنان چریک بود که بههمراه چنگیز در یک درگیری مسلحانه با عوامل ساواک جانشان را از دست دادند. این گروه کوچک، حلقۀ مبارزان شهر ساری بودند که بعدها به حلقههای مبارزاتی دیگری که در تهران فعال بودند پیوستند. بهرام قبادی بازمانده این جمع، در آن زمان هم روحیهای انتقادی داشت و با همین روحیه و روش به مبارزه ادامه میداد. او حتی به برخی از کارهای عباس مفتاحی که دوست صمیمیاش بود و در جذبش به سازمان نقش اساسی داشت، انتقاد میکرد. بهرام قبادی اهل ادبیات و فلسفه است و همان زمان هم درباره مارکس و هگل نظریاتی داشت که آنها را بیپرده بیان میکرد. شاید همین ویژگیاش باعث شده بود مبارزی تنها در میان جمع باشد.
گفتگوی احمد غلامی با رحیم رییسنیا - بخش پایانیمردی با چشمان سرخرحیم رییسنیا در بخش پایانی گفتوگویش در «عصر چریکها» از روزهای زندان در سال ۱۳۵۰ میگوید، زمانی که سرنخ به دست ساواک افتاد و چریکها را دستگیر میکردند. و بعد از روزی که آزاد شد و کتابهایش را تحویل میدهند و او با ماشین یکی از ساواکیها راهی شهر میشود.
گفتوگوی احمد غلامی با رحیم رئیسنیاتودهای نیستمرحیم رئیسنیا، نویسنده، مورخ و مترجمِ «تبریز مهآلود»، از دوران کار سیاسی خود، ارتباطش با جریان چپ، چریکهای فدایی خلق و صمد بهرنگی و مرگ پرماجرای او و همچنین از غلامحسین ساعدی میگوید. رئیسنیا میگوید تودهای نبوده و به چریکهای فدایی بیشتر نزدیک بوده است. او که همیشه گرایش کلی چپ داشته، تعریف میکند زمانی که تودهایها دست بالا را داشتند، رادیو پیک را گوش میکرده و کتابهای احسان طبری خاصه آثار تاریخی او ازجمله «برخی بررسیها پیرامونِ جهانبینیها و جنبشهای اجتماعی در ایران» را میخوانده و اتفاقا انتقاداتی هم داشته است.00:00 شروع00:58 شروع زندگی سیاسی 04:03 اولین برخورد تشکیلاتی 1116 صمد بهرنگی، ماکسیم گورکی ایران 15:30 مرگ صمد و تاثیر در تشکیلات 24:20روز مرگ صمد بهرنگی 41:25 غلام حسین ساعدی