در برنامهی هشتم از فصل دومِ پادکست پیچ، از #جنگ_علیه_زنان گفتیم، از دههها اعمال تبعیض و خشونت ساختارمندِ حاکمیت علیه زنان و بدنهای در حاشیه. از «پسزنی/پسرانیِ» بدنهای شوریده علیه حجاب اجباری پس از قیام ژینا و توسط نیروهای فاشیستیِ جمهوری اسلامی، اینبار با «طرح نور». از جنگطلبانِ راستگرا و مصادرهی مبارزات و گفتمانهای فمینیستی، از جنگی ادامهدار با ابزار و ادوات جنگی علیه فرودستان: چه با تانک، چه با دوشکا و چه با داس.
پرسیدیم: آیا رژیم دارد سوزاندن روسریها را تلافی میکند و در عینحال به مردم پیامی میفرستد که اوضاع همین است؟ آیا اصطلاح جنگ علیه زنان در بستر امروز ایران معنادار است و اگر هست چه امکاناتی را برای فهم بهتر وضعیت به ما میدهد؟
همچنین، از ضرورت تأمل و حرکت بهسوی اشکال سازماندهی از پایین و ضرورت ایجاد شبکههای مراقبتی و حمایتی برای زنان و بدنهای در حاشیه و تحت خشونتهای تقاطعی گفتیم.
فصل دوم پادکست پیچ را با بررسی قیام ژینا آغاز میکنیم، برای فهم اینکه ببینیم آیا شبحی با قیام ژینا به خیابانها بازگشته است یا این قیام صرفا فصلی دیگر از رخنمایی این شبح در تاریخ معاصر ماست. از بیرون کشیدن واژههای قیام و انقلاب از زیر تل پایان تاریخ، از اتصال تصویرهای گذشته با وظایف آینده.
در برنامهی ششم پادکست پیچ، برنامهی پایانی فصل اول، به نقطهی آغاز برگشتیم، برگشتیم به «ما همه با هم هستیم»، بازگشتیم تا ببینیم چقدر این «ما» وجود خارجی دارد؟ و با هم بودنمان چقدر در زمین واقعی اتفاق میافتد. در این برنامه از امکان اتحاد فراطبقاتی در برابر دشمن مشترک حرف زدیم، همزمانی انتشار این برنامه با تهاجم ارتش اسراییل به غزه و کشتار مردم فلسطین شاید به ما یادآوری کند که فاشیسم چقدر واقعی و عریان است، تمرکز ما در این برنامه البته بر واحد جغرافیای ملی است، جایی که پیوسته و از همهی تریبونها، اتحاد به عنوان رمز پیروزی، توصیه میشود، چقدر این اتحاد امکانپذیر و البته ضروریست؟ فصل اول از پادکست پیچ با صدای فرامرز اصلانی تمام میشود، صدای روزهایی که در جبههی فرودستان بود و صدای روزهای اضمحلالی که پیموده است؛ تا آینهی عبرت باشد، برای ما و همهگان.
آبان ۱۴۰۲
در این اپیزود از پادکست پیچ از کتابی میگوییم که رادیو زمانه و کارشناسان مدعو آن منتشر کردند تا نشان دهند از خیزش دیماه نود و شش به اینسو کدام طبقه به سوژهی اصلی مبارزه تبدیل شده است و به شکل شگفتانگیزی دقیقن از همان طبقه هیچ نگفتند. کتابی که به نام «چپ» آمد تا افسانهی نقش و رسالت تاریخی «طبقهی متوسط» را تبیین و تحکیم کند. در این اپیزود همچنین به ابهام در مورد تعریف طبقهی متوسط میپردازیم که محدود به این کتاب نیست اما در این کتاب ویژگیهای خاص خودش را دارد و نیز در مورد نقش سیاسی طبقهی متوسط به روایت کتاب گفتگو میکنیم. این اپیزود پادکست پیچ به «محسن محمدپور» تقدیم شده است.
در این اپیزود پادکست پیچ، از چهار دهه تمرد ساحرهها گفتیم. چهار دهه مقاومت و مبارزهای که مادرانمان در زمستان ۵۷ آغاز کردند، که بارها سرکوب شد، اما درهم نشکست و هربار از جایی دیگر جوانه زد.
فردایی که نه دور است و نه دیر، ساحرگان جوان، این وارثان چهل سال مقاومت هر لحظه، بر گور دجال خواهند رقصید.
موسیقی پایانی : سرود سحر (بازنوازی قطعه آدونیس ساخته نیکوس تئودوراکیس)
با صدای غوغا تابان
در اپیزود سوم «پیچ» از زن گفتیم، از زندگی و آزادی. از افقها و امکانهای بالقوهای حرف زدیم که «زن، زندگی، آزادی» مقابل چشمهایمان پدیدار میکند، و در عینحال از تلاش رعیتهای عربدهکش ارباب برای از معنا تهی کردن شعار جنبش ژینا. از نبرد بر سر آیندهای گفتیم که دیر یا زود فراخواهد رسید و نگرانیهایمان برای آیندهی موعود. شمارهی سوم پادکست پیچ به جان زیبای شیرین علمهولی و به مقاومت زینب جلالیان تقدیم شده است.
نام «عدالت» که بیش از سه دهه از فضای سیاسی حذف شده بود این روزها دوباره بازگشته است. کرور کرور «عدالتخواه» و «افشاگر» در دم و دستگاه جمهوری اسلامی تولید شدهاند که همه تا آنجایی که باید «عدالتخواه» باشند و تنها آن چیزی را افشا کنند که قرار است افشا شود. در هشتمین برنامهی رادیو هیچکیدز از دیماه ۹۶ میگوییم و از آبان ۹۸، از خیابانهای خونین و شکافی که در وضعیت ایجاد کرد تا «عدالت» معنای جدیدی داشته باشد. در این برنامه نشان میدهیم که معنای واقعی «عدالت»ی که این روزها بسیار در مورد آن میشنویم، چیست. خواهیم گفت چرا اصلاحطلبانِ معتدلشده تصمیم گرفتند برای شرکت واحد و هفتتپه سندیکا بسازند، اسناد ویلاهای لواسان را چه کسی به میلاد گودرزی داد و سید مجید حسینی، افشاگر مافیای کنکور و بهداشت، در مورد چه چیزی سکوت میکند. از سریال آقازاده و علیاکبر رائفیپور و میلاد دخانچی میگوییم و خط تولید کارخانهی تولید «افشاگر» و «عدالتخواه» را از سرمنشا آن تا عرضه به بازار افشا میکنیم. در هشتمین برنامهی رادیو هیچکیدز میگوییم چرا سیدابراهیم رییسی پرچم مبارزه با فساد اقتصادی را بر دوش گرفته است و احکام عفو برای زندانیان سیاسی چگونه صادر شد. از گسترش دامنهی حزبالله میگوییم که قبلن حزبِ فقط حزبالله بود و این روزها خودش را در ملیگراهای حزباللهی و سلطنتطلبهای حزباللهی و مارکسیستهای حزباللهی و نولیبرالهای حزباللهی تکثیر کرده است. برنامهی هشتم رادیو هیچکیدز را اما پیش از همهی اینها با هفتتپه آغاز میکنیم و در هفتتپه تمام میکنیم. آنجا که همین امروز شصت و چهارمین روز از اعتصاب باشکوهشان را آغاز کردهاند. هشتمین برنامهی رادیو هیچکیدز به مصاف جبههای میرود که گشوده شده تا مفهوم عدالت را مصادره و در معدهی هیولایی نظم مستقر هضم کند: جبههی عدالت به شرط ساطور.
موسیقیهای استفادهشده در این برنامه:
۱) Opening از Maybeshewill
۲) Hide your Tears از Daniel Licht
۳) رد انکار خشم ما از بچههای اعماق
۴) Fuck U از Archive
۵) Everybody Knows از Leonard Cohen
۶) Rin Del Angelito از Inti Illimani
۷) Libertarias “Obertura” از Jose Nietol. بازنوازی سرود آنارشیستی جنگ داخلی اسپانیا
۸) سرود به یاد قیام. از سرودهای سازمان پیکار در راه آزادی طبقهی کارگر
صداهای استفادهشده در این برنامه:
۱) قسمت دوم سریال آقازاده
۲) برنامهی اول پادکست به تدریج. اسماعیل محمدولی
۳) فیلم قاتل اهلی. مسعود کیمیایی
۴) سخنرانی علیاکبر رائفیپور و میلاد گودرزی در افتتاحیهی مستند امیدیه
۵) سخنرانی سیدمجید حسینی
۶) سخنرانی وحید اشتری در نشست انتخاباتی عدالتخواهان
۷) گفتوگوی صادق شهبازی با برنامهی دادستان
۸) لایو اینستاگرامی علی علیزاده با وحید اشتری
۹) گفتوگوی برنامهی جهانآرا با میلاد گودرزی
۱۰) سخنرانی میلاد گودرزی در همایش پایان تدبیر
۱۱) سخنرانی صادق لاریجانی در گرامیداشت هفتهی قوهی قضاییه
۱۲) سخنرانی ابراهیم رییسی در مشهد با عنوان تحول در دادسرا
۱۳) لایو اینستاگرامی علی عیزاده با اسماعیل محمدولی
۱۴) ویدئوهایی از تظاهرات و اعتصاب کارگران هفتتپه در آبان ۹۷ و مرداد ۹۹
کرونا چگونه کشتار میکند؟ چه کسانی را میکشد؟ و مسببان و عاملان کشتار کرونا چه کسانی هستند؟ در ششمین برنامهی رادیو هیچکیدز دست قاتلان را رو میکنیم، به حسابهای بانکی سرک میکشیم، تاریخ خونین بهداشت و درمان را مرور میکنیم تا سرانجام روشن کنیم ویروس کرونا تنها کاری را تمام کرد که از چند دهه پیش آغاز شده بود. در برنامهی ششم از داستانهای پلیسی وزارت بهداشت میگوییم و از اینکه کرونا چه چیزهایی را تعطیل کرد و چه چیزهایی را تعطیل نکرد. و نیز از امید میگوییم. در تلخی همین روزها، با این همه جنازه که مانده روی دستمان از امید میگوییم، از اینکه چرا باید امید داشته باشیم و به چه چیزی میتوانیم امید داشته باشیم. ششمین برنامهی رادیو هیچکیدز صدایی است که از قرنطینه به قرنطینه مخابره میشود.
موسیقیهای استفادهشده در این برنامه:
1) نجوا. ترانه شهیار قنبری. آهنگساز اسفندیار منفردزاده. صدای فرهاد مهراد
2)Far From any Road اثر The Handsome Family
3) Dark City اثر بیژن موسوی
4) Way down we Go اثر Kaleo
5)Tomorrow اثر Salif Keita
6) یاد آر. ترانه علی اسداللهی. آهنگسازی و اجرا محسن نامجو
صداهای استفادهشده در این برنامه:
1) فیلم منتشرشده از حاشیهی دیدار وزیر بهداشت و درمان از شهرستان بجستان
2) گفتوگوی قاضیزادهی هاشمی با خبرنگاران در مورد حواشی سفر بجستان
3) بخشی از اخبار تلویزیون جمهوری اسلامی با اجرای محمدرضا حیاتی
4) ویدئوی منتشرشده از «زنی در انزلی طاعونزده» در شبکههای مجازی
5) ویدئوی منتشرشده با عنوان «درد دل یک هموطن قمی» در شبکههای مجازی
قاسم سلیمانی که بود؟ حتمن در این مدت بسیار در مورد او خواندهیید و شنیدهیید. در پنجمین برنامهی رادیو هیچکیدز ما چیزهایی از قاسم سلیمانی میگوییم که بدون شک نخواندهیید و نشنیدهیید. نشان میدهیم قاسم سلیمانی که بود، چه کرد و چگونه تبدیل به قاسم سلیمانی شد. از خاورمیانه میگوییم، از سرگذشت خاورمیانه و سرنوشت آن، از خزانِ بهار عربی و میدان التحریر تا جسد سوختهی محمد بوعزیزی و سپاه قدس. آخرین مراحل تولید شمارهی پنج رادیو هیچکیدز همزمان شد با شروع دوبارهی اعتراضات مردمی در ایران، در این برنامه گفتهییم که «شور ملی» شکلگرفته حول قاسم سلیمانی دوام چندانی نخواهد داشت و هنوز برنامه منتشر نشده بود که همه با گوشهای خودمان شنیدیم «سلیمانی قاتله» و سوختن تصاویر چاپشدهی او را دیدیم. بعد از شنیدن شمارهی پنج رادیو هیچکیدز این صداها و تصاویر را به انتهای آن ضمیمه کنید.
موسیقیهای استفادهشده در این برنامه:
1) سرود آی میدان التحریر. عایده الایوبی
2) سرود ندای سهراب. مزدشت
3) سرود موطنی. از سرودهای انقلابی خلق فلسطین
4) سرود کلمه الحره. امل مثلوثی
5) شاره جان (فولکلور خراسانی )– سهراب محمدی ( تنظیم مجدد مجتبی ابوالقاسم پور)
6) ترانهی ماه آبان
صداهای استفادهشده در این برنامه:
1) بخشی از مستند رویای سیاه، تولید نهادهای امنیتی حکومت ایران
2) تظاهرات 25 بهمن 1389. تهران. ایران
3) شعر آخر بازی با صدای احمد شاملو
پادکست آگِر را رفقایی ساکن استرالیا تهیه و تدوین میکنند و ما در رادیو هیچکیدز آن را منتشر میکنیم. رفقای آگِر در معرفی اولین برنامهی خود نوشتهاند:
در اولین برنامهی آگِر به فاجعهی جنگ و ارتباط آن با ناسیونالیسم و مذهب پرداخته میشود. آگِرِ یک، حکایت کهنه سربازی است به نام عمار که در ارتش صدام بیگانه و بیسرود روزهای متمادی با پسرعموهایش در جبههی ایران میجنگیده است. در این پادکست ضدجنگ، سعی کردهایم دست کاسبکارهای تجارت جنگ را رو کنیم و همچنین جایگاه و تبعاتی که این جنگها برای مردم عادی و طبقات فرودست به همراه دارد را مورد بررسی قرار دهیم، اینکه این جنگها دقیقاً به کام چه کسانی است و در مقابل، چه کسانی را به فلاکت میکشاند. با ما باشید
پادکست آگِر را مانند رادیو هیچکیدز، غیر از تلگرام و ساوندکلاود میتوانید روی اپلیکیشنهای پادگیر ( Itunes، Google Podcast، Spotify، Anchor، Castbox، Pocket cast، Radio Tune In، Radio Public، Sticher، Breaker، Podlink، Podbean، Podplayer، Podbay و Hezaro) پیدا کنید، برای اینکار به فارسی با نیمفاصله کلمهی «هیچکیدز» و به انگلیسی Hichkids را جستجو کنید، همچنین از طریق ایمیل رادیو radiohichkidz@gmail.com میتوانید باما، در ارتباط باشید.
لیست موسیقی های مورد استفاده در این برنامه
۱،۲ - Lead Me Home از Jamie Commons
۳ - بازنوازی پیانو قطعه Where is my mind از گروه Pixies
۴- پاره سنگ از مهدی یراحی
۵- The Diarist از Dark Lunacy
۶،۷- Paola از Mikis Teodorakis (قطعه ای از فیلم حکومت نظامی)
۸ - صدای زمین از شکیب مصدق
امواج پر شکوه قیام آبانماه چنان قدرتمند بود که پیچهای بستهشدهی رادیوی ما را هم باز کرد. بعد از مدتها آمدیم که از همنوایی شبانهی ارکستر جلادها بگوییم. جلادهایی که در خیابان روی زانو نشستند و گلولهی مستقیم شلیک کردند و جلادهایی که در رسانههای جریان اصلیِ خارج از کشور رو به دوربینها نشستند و گلولهی مستقیم شلیک کردند و هر دو به مغزها. در سومین برنامهی رادیو هیچکیدز به چیزهایی که هیچکس در مورد آنها شکی ندارد شک میکنیم، گفتار هماهنگی را که در دو سوی مرزها و میزها و صندلیها از لزوم گرانی بنزین حرف میزند، مختل میکنیم، در خیابانهای فرانسه با جلیقهزردها راه میرویم، در شیلی و لبنان به شورش میپیوندیم و در خیابانهای سرفراز ایران، همدست توده آبدهان پرتاب میکنیم، به ریش جادوگر و به کراوات فیروزهییاش.
1) Sigrid - everybody knows
2) فریدون فروغی - شیاد
3) Disturbed - sound of silence
4) Audioslave - show me how to live
1) گفتوگوی علیرضا صلواتی، کارشناس اقتصادی با تلویزیون بیبیسی فارسی
2) گفتوگوی فریدون خاوند، اقتصاددان با تلویزیون بیبیسی فارسی
3) گفتوگوی سینا عضدی و امیرحسین اعتمادی با تلویزیون بیبیسی فارسی
تا امروز زخمهای روی ریهات را دیدهای؟ دیدهای زخمهای روی ریهات کمکم بزرگ شود، همهجا را بگیرد؟ دیدهای از دهانت بوی پوسیدگی ریه بیاید؟ ریهی پوسیده دیدهای؟ طبقهی کارگر چنین کار میکند تا زندگی کند. با ریههایی که میپوسد، با استخوانهایی که خرد میشود، با انگشتهایی که قطع میشود در حوادث کار، در جنایتهای محیط کار، با کار اضافهی زوری، با بیگاری، با حقوقی که نمیدهند. آنسو اما صحبت ویلاهای چند میلیون دلاری است در کانادا، سفرهای هفتگی به سواحل اروپا، کیکهای طلا و فشنگهای طلا و ساعتهای طلا، آنها که در یک روز خرج چند ماه یک کارگر یا خرج یک ماه چند کارگر را روانهی مستراح میکنند. صفها کاملن مشخص است: یکسو آنهایی که زندگیهایشان و بدنهایشان در معرض انهدام است، هیچکیدزها، آنهایی که «هیچ» هستند و چیزی برای از دست دادن ندارند و یکسو آنها که از رانت و سرمایه پروار میشوند، ریچکیدزها، آنهایی که بر همهچیز حکمرانی میکنند تا روزی که «هیچ»بودهگان هر چیز گردند.
شب و روز صدای آنها را میشنویم، شب و روز صدای آنها مخابره میشود که تنها صدای آنها را بشنویم. کارشناسان کوچک رسانههای بزرگ، اعضای دانشمند باندهای سیاه، دانشآموختگان آکادمیهای آموزش لابی و دریوزگی در برابر مدافعان حفظ نظم موجود، توجیهگران ستم و سرکوب، تضادی جعلی از یک وضعیت که برنامه به اندازهی کافی جذاب باشد. زحمتکشان اما صدای خودشان را دارند، تحلیل خودشان را دارند، حافظهی خودشان را دارند. آنچه در ذهن کارشناسان و دانشآموختگان از گذشته باقی مانده شکوه دوران گذشته و ایرانِ «تمدن بزرگ» است و آنچه در ذهن زحمتکشان باقی مانده همان صدای شورشیای است که در برابر دادگاه ایستاد، سینهاش را صاف کرد و در مقابل تمام آن دستگاه ستمگر صدای زحمتکشان شد. چنین است که چشمهای جنگلیاش از پس سالها در کلام حسن، نقاش پیری که سالها دیوارها را رنگ کرده است، کیلومترها دیوار را رنگ کرده است، به چشمهای ما خیر میشود. آری ما هم صدای خودمان را داریم که روی صدای کارشناسان کوچک رسانههای بزرگ نویز میاندازد.
مهاجران افغانستانی نامرئی زندگی میکنند، نامرئی کار میکنند، حتا نامرئی رنج میکشند. در ادبیات رسمی گاهی برادر و خواهر خطاب میشوند اما برادر و خواهر هیچکس نیستند آنقدر که تحقیر میشوند، دشنام میشنوند و با این وجود همیشه آرام میمانند، حتا وقتی خشمگینند آرام میمانند که ابراز خشم برای آنها به سادگی آبخوردنی میتواند معنای رد مرز داشته باشد. آنها را دیگر نمیبینیم حتا، چنان نادیده انگاشته شدهاند که به چشم نمیآیند، با همان نگاههایی که از چشمها میدزدند، با برگههای ترددشان در جیب. یکی از بهحاشیهراندهشدهترینِ بهحاشیهراندهشدهگان. نویز هشتم صدای عرفان است، کارگری اهل افغانستان، شغل او بهداشتی نیست ولی نام آن را بهداشتی کردهاند: «جمعآوری ضایعات». صدای او کوتاه است اما روایت بلندی دارد، به بلندای چند نسل مهاجرت، به بلندای چند نسل کارگران مهاجری که هرگز حتا نتوانستهاند شکایت کنند، اعتراض کنند در هراسِ اینکه از اردوگاههای ترکِ خاک، از اردوگاههای بیگاری و مرگِ ترکِ خاک سر در نیاورند. سرانجام اما صدای کارگران افغانستانی را باید بشنویم، صدایی که روی امواج صداهای رسمی نویز میاندازد.
صدای دیماه را به یاد بیاوریم. همین روزها که اخبار پر شده است از ترامپ و روحانی و موشک و دلار صدای راستین دیماه را به یاد بیاوریم. در نویز هفتم روی ویژهبرنامههای تاق و جفتِ سفارشیِ رسانههای جریان اصلی نویز میاندازیم. صدای سعیدِ نجارِ خودمان را در نویز خواهید شنید در کنار صدای آنهایی که تا چند ماه پیش میگفتند تنها فرادستان عاملان تغییرند و حالا با کراوات از این استودیو به آن استودیو میروند و در رپرتاژآگهیها برای #فرشگرد شرکت میکنند تا به نام مردمِ دیماه، صدای حقیقی دیماه را خفه کنند. در مقابل آنها که چشم به راهروهای پارلمانها و کاخهای ریاستجمهوری در جهان «آزاد» دوختهاند نویز هفتم از میان خیابانهای دیماه با ما حرف میزند. صدای بیواسطهی یکی از همان کارگرانی که در دیماه مشهد، در همان لحظهی آغاز در خیابان بوده است. این صدا در روزهایی ضبط شد که دلار هنوز ده هزار تومان بود، در روزهایی که سعیدِ ما نمیدانست دزدان ماهِ دی، همانهایی که نامه برای پرزیدنت نوشتهاند تا تحریمها را شدیدتر کند و از افزایش بهای دلار توی دلشان غنج میزند، صدای او را حتا خواهند دزدید تا کسبوکارشان رونق بگیرد، در نویز هفتم روی این کسبوکار، روی سپردهگذاریهای سودآورِ رسانههای جریان اصلی نویز میاندازیم.
کدام صدا حذف میشود؟ کدام صدا را نمیشنویم؟ در هیاهوی کنفرانسهای بزرگ و آکادمیهای عظیم، در کشاکش بودجههای کلفت و موزه و پژوهشکدههای تخصصی صدای کدام زنان مصادره و به عنوان کالای بفروش عرضه میشود؟ آنها اینستاگرام و توئیتر و فیسبوک ندارند، در کمپینهای مجازی شرکت نمیکنند، روزی ندارند، گرامی داشته نمیشوند، کسی برای «مقام شامخ» آنها تره هم خرد نمیکند اما با چنگ و دندان زندگی میکنند. آنها یکبار به عنوان کارگر ستم را تجربه میکنند و یکبار به عنوان زن، ستم مضاعف، ستم دو برابر. در نویز ششم خواهیم شنید چگونه سرمایه و مردسالاری دست در دست همدیگر، پشت به پشت همدیگر تسمه از گردهی زنان کشیدهاند.
آنها چهرهیی ندارند. صدایشان به جایی نمیرسد. کارشناسان رسانههای بزرگ آنها را نمیشناسند. اعتدالیها هرگز آنها را ندیدهاند. آنها حتا همین امروز پیشاپیش از بهشت «بازار آزاد»ی که شوالیههای حقوقبگیر آمریکا برای آینده ترسیم میکنند، حذف شدهاند. هرگز نبودهاند. در روزهای پرشور انتخابات نبودهاند، در جشن آشتی ملی نبودهاند، در استقبال از هیات مذاکرهی دولت نبودهاند، در روحانی مچکریم نبودهاند، در تجمعهای «خودجوش» متشکران برجام نبودهاند. یکدم در روزهای بزرگ دیماه اما درخشیدند و دیده شدند، حتا آنهایی که مانند همین صدایی که میشنوید وقت نداشتند تا اعتراض کنند هم دیده شدند، به میانجی آنهایی که مانند خودشان بودند و به خیابان آمدند دیده شدند. حالا هرچند اخبار مهمتری در صدر است ولی در هیاهوی ناز و عشوههای آمریکا و ایران و برجام صدای خشک آنها روی صدای رسمی نویز میاندازد، میان صداهای تکثیرشدهی سلبریتیها و آقازادهها و ریچکیدزها، صدای هیچکیدزها، صدای آنهایی که هیچ هستند را برای لحظهیی میشنویم تا به یادمان بیاورد آینده از آن چه کسانی باید باشد.