Home
Categories
EXPLORE
True Crime
Comedy
Society & Culture
Business
Sports
TV & Film
Health & Fitness
About Us
Contact Us
Copyright
© 2024 PodJoint
00:00 / 00:00
Sign in

or

Don't have an account?
Sign up
Forgot password
https://is1-ssl.mzstatic.com/image/thumb/Podcasts221/v4/81/c8/fa/81c8faf1-7a99-4558-2bc0-9adb5297a108/mza_12861262135662942369.png/600x600bb.jpg
مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
شهروز کبیری
26 episodes
5 days ago

اینجا شعرهای مهدی اخوان ثالث را با صدای خودش خواهیم شنید.

این پادکست بخشی از پادکست «شعر با صدای شاعر» است. جایی که در آن شعرهای معاصر با صدای شاعر منتشر می‌شود.

برای دانلود شعرها به کانال تلگرام ما مراجعه کنید: t.me/schahrouzk

Show more...
History
Arts,
Books,
Leisure
RSS
All content for مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش is the property of شهروز کبیری and is served directly from their servers with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.

اینجا شعرهای مهدی اخوان ثالث را با صدای خودش خواهیم شنید.

این پادکست بخشی از پادکست «شعر با صدای شاعر» است. جایی که در آن شعرهای معاصر با صدای شاعر منتشر می‌شود.

برای دانلود شعرها به کانال تلگرام ما مراجعه کنید: t.me/schahrouzk

Show more...
History
Arts,
Books,
Leisure
Episodes (20/26)
مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | قاصدک

▨ نام شعر: قاصدک

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ موسیقی: Euan Millar McMeeken

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟

از کجا وز که خبر آوردی؟

خوش‌خبر باشی، اما،‌ اما

گِردِ بام و درِ من

بی‌ثمر می‌گردی

انتظارِ خبری نیست

مرا

نه ز یاری نه ز دیّار و دیاری باری

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس

برو آنجا که تو را منتظرند

قاصدک

در دلِ من همه کورند و کرند

دست بردار از این در وطنِ خویش غریب

قاصد تجربه‌های همه تلخ

با دلم می‌گوید

که دروغی تو، دروغ

که

فریبی تو، فریب

قاصدک! هان، ولی... آخر... ای وای

راستی آیا رفتی با باد؟

با توام، آی! کجا رفتی؟ آی

راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟

مانده خاکستر گرمی، جایی؟

در اجاقی طمعِ شعله نمی بندم؛ خُردک شرری هست هنوز؟

قاصدک

ابرهای همه عالم شب و روز

در دلم می‌گریند

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

از دفتر شعر: از آخر شاهنامه

Show more...
4 months ago
4 minutes 15 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | هستن

▨ نام شعر: هستن

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

گفت و گو از پاک و ناپاک است

وز کم و بیشِ زلالِ آب و آیینه

وز سبوی گرم و پرخونی که هر ناپاک یا هر پاک

دارد اندر پستوی سینه

هر کسی پیمانه‌ای دارد که پرسد

چند و چون از وی

گوید این ناپاک و آن پاک است

این به سانِ شبنم خورشید

وآن به سانِ لیسکی لولنده در خاک است

نیز من پیمانه‌ای دارم

با سبوی خویش، کز آن می‌تراود خون (زهر)

گفت و گو از دردناک افسانه‌ای دارم؛

ما اگر چون شبنم از پاکان

یا اگر چون لیسکان ناپاک

گر

نگینِ تاجِ خورشیدیم

ورنگونِ ژرفنای خاک

هرچه‌ایم، آلوده‌ایم، آلوده‌ایم، ای مرد

آه، می‌فهمی چه می‌گویم؟

ما به «هست» آلوده‌ایم، آری

همچنان هستان هست و بودگان بوده‌ایم، ای مرد

نه چو آن هستان اینک جاودانی نیست

افسری زر وَش هلال‌آسا، به سرهامان

ز افتخارِ

مرگِ پاکی، در طریقِ پوک

در جوار رحمت ناراستینِ آسمان بغنوده‌ایم، ای مرد

که دگر یادی از آنان نیست

ور بود، جز در فریب شوم دیگر پاکجانان نیست

گفت و گو از پاک و ناپاک است

ما به هست آلوده‌ایم، ای پاک! و ای ناپاک

پست و ناپاکیم ما هستان

گر همه غمگین، اگر

بی‌غم

پاک می‌دانی کیان بودند؟

آن کبوترها که زد در خونشان پرپر

سربیِ سردِ سپیده‌دم

سبز خطانی

که الواحِ سحر را سرخ‌رو کردند

بی جدال و جنگ

ای به خون خویشتن آغشتگان کوچیده زین تنگ آشیانِ ننگ

ای کبوترها

کاشکی پر می‌زد آنجا مرغ دَردم، ای کبوترها

که من ار مستم، اگر هوشیار

گر چه می‌دانم

به هست آلوده مَردم، ای کبوترها

در سکوت برجِ بی‌کس مانده‌تان هموار

نیز در برج سکوت و عصمت غمگینتان جاوید

های پاکان! های پاکان! گوی

می‌خروشم زار

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

از دفتر شعر زمستان

منتشر شده به سال ۱۳۳۵

ــــــــــ

پی‌نوشت: شعر در نسخه‌ی چاپ شده، با نسخه‌ی این خوانش، جای واژه‌ی «خون»، واژه‌ی «زهر» آمده است

Show more...
5 months ago
5 minutes 1 second

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | خطبه اردیبهشت

▨ نام شعر: خطبهٔ اردیبهشت

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مریم کوشا

▨ موسیقی: تکنوازی کیا طبسیان در ماهور

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

منشور فرودین چو زمان رد کند همی

اردیبهشت تکیه به مسند کند همی


گوید که فرودین، رضی اللهُ عَنه، رفت

تا در بهشت خانۀ سرمد کند همی


او گفته بود ابر کند حیلتی که خاک

کافورها بَدَل به زُمرَّد کند همی


فرشی لطیف گسترد و نقشهای نغز

در آن ز لعل و بُسَّد و عَسجَد کند همی


در آن شگفت‌فرش به بس نقش و بس نگار

آذین‌های دلکشِ بی‌حدّ کند همی


اشجار را به نسبت خَود سبزجامه‌ای

زینت‌فزای و نقشگرِ قد کند همی


بهر شکو‌ه‌پوشان، هم زآن نَسیجِ وَحد

جامه‌یْ دوم مهیا بر ید کند همی



جدّم بهار گفت: که بایست فرودین

«عالم بسانِ خلدِ مُخلد کند همی«


اما دریغ او نتوانست کارها

چونان‌که گفته بود بدو جد کند همی


ما آمدیم اینک و خرداد راضی است

کین سلطنت برادرِ ارشد کند همی


خرداد مَه، برادر من، کودکی‌ست خُرد

Show more...
6 months ago
10 minutes 57 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | هیچیم و چیزی کم

▨ نام شعر: هیچیم و چیزی کم

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

_________

هیچیم

هیچیم و چیزی کم

ما نیستیم از اهلِ این عالم که می‌بینی

وز اهل عالم‌های دیگر هم

یعنی چه؟ پس اهل کجا هستی؟

از عالمِ هیچیم و چیزی کم، گفتم


غم نیز چون شادی برای خود

خدایی، عالمی دارد

نورِ سیاه مبهمی دارد

پس زنده باشد مثل شادی، غم

ما دوست‌دارِ سایه‌های تیره هم هستیم

و مثل عاشق، مثل پروانه

اهل نمازِ شعله و شبنم

اما

هیچیم و چیزی کم.

□

رفتم فراز بام خانه، سخت لازم بود

شب بود و مظلم بود و ظالم بود

آن‌جا چراغ افروختم، اطراف روشن شد

و پشه‌ها و سوسک‌ها بسیار

دیدم که اینک روشنایم خورده خواهد شد

کِشتم اسیرِ بی‌مروت زرده خواهد شد

باغِ شبم افسرده، خونِ مرده خواهد شد

خاموش کردم روشنایم را

و پشه‌ها و سوسک‌ها رفتند

غم رفت، شادی رفت

و هول و حسرت ترک من گفتند

و اختران خفتند

آنگاه دیدم آن طرف‌تر از سه‌کنجِ بام

یک دختر زیباتر از رویای شبنم‌ها

تنها

انگار روحِ آبی و آب است

انگار هم بیدار، هم خواب است

انگار غم در کسوتِ شادی ست

انگار تصویر خدا در بهترین قاب است

انگارها بگذار

بیمار!

او آن «نمی‌دانی و می‌دانی» ست

او لحظهٔ فرّار جادویی

او جادوانه جاودان‌تاب است

محضِ خلوص و مطلقِ ناب است

□

از بام پایین آمدیم، آرام

همراه با مشتی غم و شادی

و با گروهی زخم‌ها و عدّه‌ای مرهم

گفتیم بنشینیم

نزدیک سالی مهلتش یک دم

مثل ظهور اولین پرتو

مثل غروب آخرین عیسایِ بن مریم

مثل نگاه غمگنانهٔ ما

مثل بچهٔ آدم

آنگاه نشستیم و به خوبی خوب فهمیدیم

باز آن چراغ روز و شب خامش‌تر از تاریک

باز ما

باز هیچیم و چیزی کم.

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

ـــــــــــ

پی‌نوشت: متن فوق از روی صدای شاعر پیاده شده و با متن چاپ شده در کتاب، کم و بیشی‌هایی دارد.

Show more...
6 months ago
4 minutes 47 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | چاووشی

▨ نام شعر: چاووشی

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ موسیقی: کارن همایونفر

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــ

به سانِ رهنوردانی

که در افسانه‌ها گویند

گرفته کولبارِ زادِ ره بر دوش

فشرده چوب‌دستِ خیزران در مشت

گهی پُرگوی و گه خاموش

در آن مِه‌گون فضای خلوتِ افشانگی‌شان راه می‌پویند

ما هم راه خود را می‌کنیم آغاز


سه ره پیداست

نوشته بر سرِ هریک به سنگ‌اندر

حدیثی که‌ش نمی‌خوانی بر آن دیگر

نخستین: راه نوش و راحت و شادی

به ننگ آغشته، اما رو به شهر و باغ و آبادی

دو دیگر: راه نیم‌اش ننگ، نیم‌اش نام

اگر سر برکُنی غوغا، و گر دم درکِشی آرام

سه دیگر: راه بی‌برگشت، بی‌فرجام


من این‌جا بس دلم تنگ است

و هر سازی که می‌بینم بدآهنگ است

بیا ره‌توشه برداریم

قدم در راهِ بی‌برگشت بگذاریم

ببینیم آسمانِ هرکجا آیا همین رنگ است؟


تو دانی کاین سفر هرگز به سوی آسمان‌ها نیست

سوی بهرام، این جاویدِ خون‌آشام

سوی ناهید، این بدبیوه‌گرگِ قحبهٔ بی‌غم

که می‌زد جامِ شومش را به جامِ حافظ و خیام

و می‌رقصید دست‌افشان و پاکوبان به سانِ دخترِ کولی

و اکنون می‌زند با ساغرِ مک نیس* یا نیما

و فردا نیز خواهد زد به جامِ هرکه بعد از ما

سوی این‌ها و آن‌ها نیست

به سویِ پهن‌دشتِ بی‌خداوندی‌ست

که با هر جنبشِ نبضم

هزاران اخترش پژمرده و پرپر به خاک افتند

بِهِل کاین آسمانِ پاک

چراگاه کسانی چون مسیح و دیگران باشد

که زشتانی چو من هرگز ندانند و ندانستند کآن خوبان

پ

Show more...
6 months ago
10 minutes 22 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | لحظه‌ی دیدار | نسخه‌ی دوم

▨ نام شعر: لحظه‌ی دیدار نزدیک است (نسخه دوم)

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

لحظه‌ی دیدار نزدیک است

باز من دیوانه‌ام، مستم

باز می‌لرزد، دلم، دستم

بازگویی در جهان دیگری هستم

های! نخراشی به غفلت

گونه‌ام را، تیغ

های! نپریشی صفای

زلفکم را، دست

آبرویم را نریزی، دل

ای نخورده مست

لحظه‌ی دیدار نزدیک است

▨

مهدی اخوان ثالث (متخلص به م. امید)

از دفتر شعر «زمستان»

منتشر شده به سال ۱۳۳۵

Show more...
7 months ago
2 minutes 4 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | تکیه‌گاه | با صدای فروغ فرخزاد

▨ نام شعر: تکیه‌گاه (غزل ۳) 

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای فروغ فرخ‌زاد

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــ

ای تکیه‌گاه و پناه

زیباترین لحظه‌های

پر عصمت و پر شکوهِ

تنهایی و خلوت من

ای شطِ شیرینِ پر شوکتِ من

ای با تو من گشته بسیار

در کوچه‌های بزرگِ نجابت

ظاهرنه‌بن‌بستِ عابرفریبنده‌ی استجابت

در کوچه‌های سرور و غمِ راستینی که‌مان بود

در کوچه‌باغِ گلِ ساکتِ نازهایت

در کوچه‌باغِ گلِ سرخِ شرمم

در کوچه‌های نوازش

در کوچه‌های چه شب‌های بسیار

تا ساحل سیمگونِ سحرگاه رفتن

در کوچه‌های مه‌آلودِ بس گفت‌وگوها

بی هیچ از لذتِ خواب گفتن

در کوچه‌های نجیبِ غزل‌ها که چشم تو می‌خواند

گهگاه اگر از سخن باز می‌ماند

افسون پاکِ مَنَش پیش می‌راند

ای شطِ پر شوکتِ هر چه زیباییِ پاک

ای شطِ زیبای پر شوکتِ من

ای رفته تا دوردستان

آنجا بگو تا کدامین ستاره‌ست

روشن‌ترین هم‌نشینِ شب غربت تو؟

ای هم‌نشینِ قدیم شبِ غربتِ من


ای تکیه‌گاه و پناه

غمگین‌ترین لحظه‌های کنون بی‌نگاهت تهی مانده از نور

در کوچه‌باغِ گلِ تیره و تلخِ اندوه

در کوچه‌های چه شب‌ها که اکنون همه کور

آن‌جا بگو تا کدامین ستاره‌ است

که شب‌فروزِ تو خورشید پاره‌ست؟

▨

مهدی اخوان ثالث (متخلص به م. امید)

از دفتر شعر «آخر شاهنامه»

منتشر شده به سال ۱۳۳۸

ــــــــــــــــ

پی‌نوشت: این شعر با صدای شاعر، یعنی مهدی اخوان ثالث نیز موجود است و قبلا منتشر شده است.

Show more...
7 months ago
4 minutes 1 second

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | زمستان

▨ نام شعر: زمستان

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیشِ پا را دید نتواند

که ره تاریک و لغزان است


وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آوَرَد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است


نفس کز گرم‌گاهِ سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیشِ چشمانت

نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟


مسیحای جوان مردِ من

ای ترسای پیرِ پیرهن‌چرکین

هوا بس ناجوانمردانه سرد است...آی...

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!

منم من میهمان هر شبت لولی‌وشِ مغموم

منم من سنگ تیپا‌خورده‌ی رنجور

منم، دشنام پست آفرینش نغمه‌ی ناجور

نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگِ بیرنگم

بیا بگشای در بگشای دلتنگم


حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد

تگرگی نیست مرگی نیست

صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است


من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد

فریبت می‌دهد برآسمان، این سرخیِ بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوشِ سرما برده است این

یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ‌میدان مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نُه توی مرگ اندود پنهان است

حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است


سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دست‌ها پنهان

نفس‌ها، ابر دل‌ها خسته و غمگین

درختان اسکلت‌های بلورآجین

زمین دل‌مرده سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهر و ماه

زمستان است

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

از دفتر شعر زمستان

منتشر شده به سال ۱۳۳۵

Show more...
8 months ago
6 minutes 33 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | کتیبه

▨ نام شعر: کتیبه (تخته سنگ)

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ موسیقی: رامین جوادی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

فتاده تخته‌سنگ آنسوی‌تر، انگار کوهی بود

و ما این‌سو نشسته، خسته‌انبوهی

زن و مرد و جوان و پیر

همه با یکدیگر پیوسته، لیک از پای

وَ با

زنجیر

اگر دل می‌کشیدت سوی دلخواهی

به سویش می‌توانستی خزیدن، لیک تا آنجا که رخصت بود

تا زنجیر


ندایی بود در رویای خوف و خستگی‌هامان

و یا آوایی از جایی، کجا؟ هرگز نپرسیدیم

چنین می‌گفت:

فتاده تخته‌سنگ آنسوی، وز پیشینیان پیری

بر او رازی نوشته است، هرکس طاق هرکس جفت


چنین می‌گفت چندین بار

صدا، و آنگاه چون موجی که بگریزد ز خود در خامشی می‌خفت

و ما چیزی نمی‌گفتیم

و ما تا مدتی چیزی نمی‌گفتیم

پس از آن نیز تنها در نگه‌مان بود اگر گاهی

گروهی شک و پرسش، ایستاده بود

و دیگر

سیل و خیلِ خستگی بود و فراموشی

و حتی در نگه‌مان نیز خاموشی

و تخته‌سنگ آن سو اوفتاده بود


شبی که لعنت از مهتاب می‌بارید

و پاهامان ورم می‌کرد و می‌خارید

یکی از ما که زنجیرش کمی سنگین‌تر از ما بود

لعنت کرد گوشش را و نالان گفت:‌ باید رفت

و ما با خستگی گفتیم

 لعنت بیش بادا گوشمان را چشممان را نیز

باید رفت

و رفتیم و خزان رفتیم تا جایی که تخته‌سنگ آنجا بود

یکی از ما که زنجیرش رهاتر بود، بالا رفت، آنگه خواند:

کسی راز مرا داند

که از این‌رو به آن‌رویم بگرداند


و ما با لذتی بیگانه این رازِ غبارآلود را مثل دعایی زیر لب

تکرار می کردیم

و شب شطّ جلیلی بود پر مهتاب

هلا، یک... دو... سه.... دیگر بار

هلا، یک... دو... سه.... دیگر بار

عرق‌ریزان، عزا، دشنام، گاهی گریه هم کردیم

...

Show more...
9 months ago
10 minutes 6 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | سر کوه بلند

▨ نام شعر: سر کوه بلند

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

سر کوه بلند آمد سحر باد

ز توفانی که می‌آمد خبر داد

درخت و سبزه لرزیدند و، لاله

به خاک افتاد و مرغ از چه‌چه افتاد


سر کوه بلند ابر است و باران

زمین غرق گل و سبزه‌ی بهاران

گل و سبزهه‌ی بهاران خاک و خشت است

برای آن‌که دور افتد ز یاران


سر کوه بلند آهوی خسته

شکسته دست و پا، غمگین نشسته

شکستِ دست و پا درد است، اما

نه چون دردِ دلش کز غم شکسته


سر کوه بلند افتان و خیزان

چکان خونش از دهانِ زخم و ریزان

نمی‌گوید پلنگِ پیرِ مغرور

که پیروزید از ره، یا گریزان


سر کوه بلند آمد عقابی

نه هیچش ناله‌ای، نه پیچ و تابی

نشست و سر به سنگی هشت و جان داد

غروبی بود و غمگین آفتابی


سر کوه بلند از ابر و مهتاب

گیاه و گل گهی بیدار و گه خواب

اگر خوابند اگر بیدار، گویند

که هستی سایه‌ی ابر است، دریاب


سر کوه بلند آمد حبیبم

بهاران بود و دنیا سبز و خرم

در آن لحظه که بوسیدم لبش را

نسیم و لاله رقصیدند با هم

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

از دفتر شعر آخر شاهنامه

Show more...
9 months ago
6 minutes 29 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث |سگ‌ها و گرگ‌ها

▨ نام شعر: سگ‌ها و گرگ‌ها

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: شاعر

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــــــ

(راوی ـ بخش اول)

هوا سرد است و برف آهسته بارد

ز ابری ساکت و خاکستری رنگ

زمین را بارش ِ مثقال مثقال

فرستد پوشش ِ فرسنگ فرسنگ

سرود ِکلبه‌ی بی‌روزن ِ شب

سرود ِبرف و باران است امشب

ولی از زوزه‌های باد پیداست

که شب مهمان ِتوفان است امشب

دوان بر پرده‌های برف‌ها؛ باد

روان بر بال‌های باد؛ باران

درون کلبه‌ی بی‌روزن شب

شب ِتوفانی ِسرد ِزمستان

▨

(آواز سگ‌ها)

زمین سرد است و برف‌آلوده و تَر

هوا تاریک و توفان خشمناک است

کشد -مانند گرگان- باد، زوزه

ولی ما نیک‌بختان را چه باک است؟

کنار ِمطبخ ِ ارباب، آنجا

بر آن خاک اره‌های نرم خفتن

چه لذت‌بخش و مطبوع است، و آنگاه

عزیزم گفتم و جانم شنفتن

وز آن ته مانده‌های سفره خوردن

وگر آن هم نباشد استخوانی

چه عمر ِ راحتی، دنیای خوبی

چه ارباب ِ عزیز و مهربانی

ولی شلاق! این دیگر بلایی ست

بلی، اما تحمل کرد باید

درست است اینکه الحق دردناک است

ولی ارباب آخر رحمش آید

گذارد چون فروکش کرد خشمش

که سر بر کفش و بر پایش گذاریم

شمارد زخم‌هامان را و ما این

محبت را غنیمت می‌شماریم

▨

(راوی ـ بخش دوم)

خروشد باد و بارَد همچنان برف

ز سقف ِکلبه‌ی بی‌روزن ِشب

شب ِتوفانی ِسرد ِزمستان

زمستان ِسیاه ِمرگ‌مرکب

▨

(آواز گرگ‌ها)

زمین سرد است و برف‌آلوده و تَر

هوا تاریک و توفان خشمگین است

کشد -مانند سگ‌ها- باد، زوزه

زمین و آسمان با ما به کین است

شب و کولاک رعب‌انگیز و وحشی

شب و صحرای وحشتناک و سرما

بلای نیستی، سرمای پر سوز

حکومت می‌کند بر دشت و بر ما

نه ما را گوشه‌ی گرم کُنامی

شکاف کوهساری، سر پناهی

نه حتی جنگلی کوچک، که بتوان

در آن آسود بی‌تشویش، گاهی

دو دشمن در کمین ماست دایم

دو دشمن می‌دهد ما را شکن

Show more...
9 months ago
7 minutes 7 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | ای درخت معرفت

▨ نام شعر: ای درخت معرفت

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ موسیقی: قطعه طُرقه از کیهان کلهر

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

ای درخت معرفت! جز شک و حيرت چيست بارت؟

يا که من باری نديدم غير از اين بر شاخسارت؟


بر زمينت کِشت و بردت سر به سوي آسمان‌ها

باغبانِ شوخ چشمِ پير و پنهان آبيارت


يا بر آی از ريشه و چون من به خاکِ مرگ در شو

تا نبينم سبز زين سان هم زمستان هم بهارت


يا از آن سر شاخه‌های دور و پنهان از نظرها

ميوه‌ای ديگر فرو افکن برای خواستارت


حاصلي جز حيرت و شک، ميوه‌اي جز شک و حيرت

چيست جز اين؟ نيست جز اين؛ ای درختِ پير، بارت


عمرها خوردی و بردی غير از این باری ندادی

حيف، حيف از اين همه رنجِ بشر در رهگذارت


چند و چونِ فيلسوفان چون بَرِ ديوارِ ندبه است

پيرک چندی زنخزن* ريش‌جنبان در کنارت


اي کلاغ صبح‌های روشن و خاموش برفی

خوش‌تر از هر فيلسوفی دوست دارم قار قارت


چیستی و از کجایی ای گیاه ریشه در گم

و ای بنفشه‌ی اطلسی، ديگر شناسم من تبارت


شهرِ افلاطونِ ابله ديده تا پس کوچه‌هايش

گشته وز آن بازگشتم می‌کند شربش خمارت


ما غلامانيم و شاعر در فنون جنگ ماهر

سنگ چون اردنگ می‌سازيم، ای ابله! نثارت


وعده‌های اين همه نقل است و عقلِ دیرباور

شاخه‌ای از توست؛ چون بپذيرد اين شعر و شعارت؟


پال پال* و کور مالان من چو عمری خرج کردم

زير سردِ بی‌مروت‌سایه‌ات؛ يعنی حصارت


چون گشودم چشمِ عبرت ناگهان ديدم که بی‌گه

پرده‌ای برفينه پوشيده سرم؛ يعنی غبارت


من غبارِ گردباد آسا بسی در دور و نزديک

ديده‌ام اما نديدستم که آيد زان سوارت


سوی شهرِ خويش آيم باز و ديوار از هوايش

زان که ديوار آهنين مُلکی‌ست هيچستان ديارت


گلبُن داوودیِ پاييز روشن خواهد اميد

کآی درختِ معرفت جز شکّ و حيرت نيست بارت

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

تهران -

Show more...
9 months ago
6 minutes 20 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | خسروانی

▨ نام شعر: خسروانی

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ موسیقی: Michal Smorawinski

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

۱

آبِ زلال و برگِ گل بر آب

مانَد به مَه در برکه‌ی مهتاب

وین هر دو چون لبخندِ او در خواب

▨


۲

گل از خوبی به مَه گویند مانَد؛ ماه با خورشید

تو آن ابری که عطر سایه‌ات چون سایه‌ی عطرت

توانَد هم گل و هم ماه، هم خورشید را پوشید

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

ـــــــــــ

پی‌نوشت: خسروانی یک فرم شعری باستانی است و شاید ساختار اولیه‌ای باشد که بعدا با شکل «دو بیتی» کامل‌تر شده و شکل متقارن پیدا کرده است. 

خسروانی از حیث ساختاری، از سه مصرع تشکیل شده؛ دو مصرع اول و آخر آن و گاه هر سه مصرع ِآن، هم‌قافیه‌اند. فرم شعری خسروانی، هم از نظر ساختار ظاهری و هم از حیث موضوعی، به شعر کوتاه ژاپنی (هایکو) شباهت‌هایی دارد. تذکر این نکته نیز مهم است که خسروانی‌ الزامی به رعایت وزن و عروض ندارد و می‌تواند مانند شعر سپید باشد. خسروانی در دوران ساسانی وجود داشته و گفته می‌شود که باربد اشعار ِترانه‌هایش را به صورت خسروانی می‌سروده. مهدی اخوان ثالث جز معدود شاعرانی است که در راه احیا و معرفی این فرم شعری به دوران معاصر، تلاش فراوان کرده است. برای مطالعه‌ی بیشتر در این زمینه، به می‌توانید رجوع کنید به مقاله‌ی «خسروانی و لاسکوی» در کتاب بدعت‌ها و بدایع نیما یوشیج، نشر زمستان، به قلم مهدی اخوان ثالث.

Show more...
9 months ago
2 minutes 13 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | چون سبوی تشنه | نسخه‌ی اول

▨ نام شعر: چون سبوی تشنه (نسخه‌ی اول)

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

از تهی سرشار،

جویبارِ لحظه‌ها جاری‌ست.


چون سبویِ تشنه کاندر خواب بیند آب، واندر آب بیند سنگ،

دوستان و دشمنان را می‌شناسم من.

زندگی را دوست می‌دارم؛

مرگ را دشمن


وای امّا –با که باید گفت این؟- من دوستی دارم

که به دشمن خواهم از او التجا بردن.


جویبارِ لحظه‌ها جاری.

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

از دفتر آخر شاهنامه

منتشر شده به سال ۱۳۳۸

Show more...
9 months ago
2 minutes 24 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | تسلی و سلام

▨ نام شعر: تسلی و سلام

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

دیدی دلا که یار نیامد؟

گرد آمد و سوار نیامد

 

بگداخت شمع و سوخت سراپای

وآن صبحِ زرنگار نیامد

 

آراستیم خانه و خان را

وآن ضیفِ نامدار نیامد

 

دل را و شوق را و توان را

غم خورد و غمگسار نیامد

 

آن کاخ‌ها ز پایه فرو ریخت

وآن کرده‌ها به کار نیامد

 

سوزد دلم به رنج و شکیبت

ای باغبان! بهار نیامد

 

بشکفت بس شکوفه و پژمرد

اما گلی به بار نیامد

 

خوشید چشم چشمه و دیگر

آبی به جویبار نیامد

 

ای شیرِ پیرِ بسته به زنجیر

کز بندت ایچ عار نیامد

 

زی تشنه کشت‌گاهِ نجیبت

جز ابر زهربار نیامد

 

یکّی از آن قوافل پر بار-

- ران گهرنثار نیامد

 

ای نادر نوادر ایام

کت فرّ و بخت یار نیامد

 

دیری گذشت و چون تو دلیری

در صف کارزرار نیامد

 

افسوس کاین سفاین حرّی

زی ساحل قرار نیامد

 

وآن رنج بی حساب تو درداک

چون هیچ در شمار نیامد

 

وز سفله یاوران تو در جنگ

کاری بجز فرار نیامد

 

من دانم و دلت که غمان چند

آمد ور آشکار نیامد

 

چندان که غم به جان تو بارید

باران به کوهسار نیامد

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

تهران - فروردین ۱۳۳۵

Show more...
9 months ago
7 minutes 16 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | باغ من (باغ بی‌برگی)

▨ نام شعر: باغ من (باغ بی برگی)

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش

باغِ بی‌برگی،

روز و شب تنهاست،

با سکوت پاکِ غمناکش

سازِ او باران، سرودش باد

جامه‌اش شولای عریانی‌ست

ور جز اینش جامه‌ای باید

بافته بس شعله‌ی زر، تار و پودش باد

گو بروید، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی‌خواهد

باغبان و رهگذران نیست

باغ نومیدان

چشم در راه بهاری نیست

گر ز چشمش پرتوِ گرمی نمی‌تابد،

ور به رویش برگ لبخندی نمی‌روید؛

باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟

داستان از میوه‌های سربه‌گردون‌سایِ اینک خفته در تابوتِ پستِ خاک می‌گوید

باغ بی‌برگی

خنده‌اش خونیست اشک‌آمیز

جاودان بر اسب یال‌افشانِ زردش می‌چمد در آن

پادشاه فصل‌ها، پاییز

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

از دفتر شعر زمستان

منتشر شده به سال ۱۳۳۵

________

پی‌نوشت: بر این باورم که مراد اخوان از واژه‌ی باغ، همان «ایران» است.

Show more...
9 months ago
3 minutes 45 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | اندوه

▨ نام شعر: اندوه (زیر بارانی که ساعت هاست می‌بارد)

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــــــــــــ

نه چراغِ چشمِ گرگی پیر

نه نفس‌های غریبِ کاروانی خسته و گمراه

مانده دشتِ بیکرانه، خلوت و خاموش

زیر بارانی که ساعت‌هاست می‌بارد

در شبِ دیوانه و غمگین

مانده دشتِ بیکران در زیر باران، آه، ساعت‌هاست

همچنان می‌بارد این ابر سیاهِ ساکتِ دلگیر

نه صدای پای اسب رهزنی تنها

نه صفیر باد ولگردی

نه چراغِ چشمِ گرگی پیر

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به میم امید

Show more...
9 months ago
2 minutes 58 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | آواز کرک

▨ نام شعر: آواز کرک

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

بَده … بَد بَد

چه امیدی؟… چه ایمانی؟…

کَرَک جان خوب می‌خوانی

من این آواز پاکت را در این غمگین‌خراب‌آباد

چو بوی بال‌های سوخته‌ات پرواز خواهم داد

گَرَت دستی دهد با خویش، در دنجی فراهم باش

بخوان آواز تلخت را

ولیکن دل به غم مسپار

کَرَک جان! بنده‌ی دم باش


بَده … بَد بَد

ره هر پیک و پیغام و خبر بسته‌ست

نه تنها بال و پر، بالِ نظر بسته‌ست

قفس تنگ است و در، بسته‌ست

کَرَک جان! راست گفتی، خوب خواندی، نازِ آوازت

من این آوازِ تلخت را

بَده … بَد بَد …

دروغین بود هم لبخند و هم سوگند

دروغین است هر سوگند و هر لبخند!

و حتی دلنشین‌آوازِ جفتِ تشنه‌ی پیوند

من این غمگین‌سرودت را

هم آوازِ پرستوهای آهِ خویشتن، پرواز خواهم داد

به شهر آواز خواهم داد

بَده … بَد بَد … چه پیوندی؟ چه پیمانی؟

کَرَک جان! خوب می‌خوانی

خوشا با خود نشستن، نرم‌نرمک اشکی افشاندن

خوشا پیمانه‌ای دور از حریفانِ گران‌جانی

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

از دفتر شعر زمستان

منتشر شده به سال ۱۳۳۵

ــــــــــ

پی‌نوشت: شعر در نسخه‌ی چاپ شده، با نسخه‌ی این خوانش، کم وبیش تفاوت‌هایی دارد

Show more...
10 months ago
3 minutes 33 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | لحظهٔ دیدار | نسخه‌ٔ اول

▨ نام شعر: لحظه‌ی دیدار نزدیک است (نسخه اول)

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

لحظه‌ی دیدار نزدیک است

باز من دیوانه‌ام، مستم

باز می‌لرزد، دلم، دستم

بازگویی در جهان دیگری هستم

های! نخراشی به غفلت

گونه‌ام را، تیغ

های! نپریشی صفای

زلفکم را، دست

آبرویم را نریزی، دل

ای نخورده مست

لحظه‌ی دیدار نزدیک است

▨

مهدی اخوان ثالث (متخلص به م. امید)

از دفتر شعر «زمستان»

منتشر شده به سال ۱۳۳۵

Show more...
10 months ago
1 minute 24 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
مهدی اخوان ثالث | گرگ هار

▨ نام شعر: گرگِ هار

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

گرگِ هاری شده‌ام،

هرزه‌پوی و دله‌دو

شب درین دشت زمستان‌زده‌ی بی‌همه‌چیز

می‌دوم، برده ز هر باد گرو.

چشم‌هایم چو دو کانون شرار،

صف تاریکی شب را شکَنَد.

همه بی‌رحمی و فرمانِ فرار.

گرگ هاری شده‌ام، خونِ مرا ظلمتِ زهر

کرده چون شعله‌ی چشمِ تو سیاه

تو چه آسوده و بی‌باک خرامی به بَرَم!

آه، می‌ترسم، آه!

آه، می‌ترسم از آن لحظه‌ی پر لذت و شوق

که تو خود را نگری،

مانده نومید ز هرگونه دفاع،

زیر چنگِ خشنِ وحشی و خونخوارِ منی.

پوپکم! آهوکم!

چه نشستی غافل؟

کز گزندم نرهی، گرچه پرستار منی.


پس از این دره‌ی ژرف

جای خمیازه‌ی جادو‌شده‌ی غارِ سیاه

پشت آن قله‌ی پوشیده ز برف

نیست چیزی، خبری،

ور تو را گفتم چیز دگری هست، نبود جز فریبِ دگری


من از این غفلتِ معصومِ تو، ای شعله‌ی پاک!

بیشتر سوزم و دندان به جگر می‌فشرم.

منشین با من، با من منشین

تو چه دانی که چه افسونگر و بی‌پا و سرم؟

تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده‌ی من،

چه جنونی، چه نیازی، چه غمی‌ست؟

یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز،

بر من افتد، چه عذاب و ستمی‌ست.

دردم این نیست ولی،

دردم این است که من بی‌تو دگر

از جهان دورم و بی‌خویشتنم.

پوپکم !آهوکم!

تا جنون فاصله‌ای نیست از اینجا که منم.

مگرم سوی تو راهی باشد،

چون فروغِ نگهت

ورنه دیگر به چه کار آیم من

بی تو؟ چون مرده‌ی چشمِ سیهت.

منشین اما با من منشین

تکیه بر من مکن ای پرده‌ی طنازِ حریر!

که شراری شده‌ام

پوپکم! آهوکم!

گرگ هاری شده‌ام.

▨

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

از دفتر شعر زمستان

منتشر شده به سال ۱۳۳۵

ــــــــــ

پی‌نوشت: شعر در نسخه‌ی چاپ شده، با نسخه‌ی این خوانش تفاوت هایی دارد، این خوانش، در آخرین سالِ زندگی اخوان انجام شده و از نسخه‌ی چاپ شده‌ی قدیمی، طولانی‌تر و کامل‌تر است.

Show more...
10 months ago
4 minutes 40 seconds

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش

اینجا شعرهای مهدی اخوان ثالث را با صدای خودش خواهیم شنید.

این پادکست بخشی از پادکست «شعر با صدای شاعر» است. جایی که در آن شعرهای معاصر با صدای شاعر منتشر می‌شود.

برای دانلود شعرها به کانال تلگرام ما مراجعه کنید: t.me/schahrouzk