اشکان که دانشجوست و تازه به محل جدیدش نقل مکان کرده، از سر و صدای بچههای محل به ستوه آمده و نمیتواند درسهایش را مرور کند. او که از این وضع کلافه شده با شخصی آشنا میشود که همسایه اوست و پیشنهادهای جالبی را برای حل این مشکل به اشکان ارائه میدهد.
All content for Salam Hamsayeh | پادکست سلام همسایه is the property of PersianBMS and is served directly from their servers
with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
اشکان که دانشجوست و تازه به محل جدیدش نقل مکان کرده، از سر و صدای بچههای محل به ستوه آمده و نمیتواند درسهایش را مرور کند. او که از این وضع کلافه شده با شخصی آشنا میشود که همسایه اوست و پیشنهادهای جالبی را برای حل این مشکل به اشکان ارائه میدهد.
ساوانا: درباره همه چی هست. درباره اصلاح عالم، صداقت، محبت، این که سعی کنیم امروزمون از دیروز بهتر باشه و ارتباطمون با خداوند و روح و این که مرگ پایان همه چیز نیست و مثل تولده و باهاش وارد یه جهان دیگه میشیم. خیلی چیزا. اشکان: بذار من بگم. درباره اینه که زندگی فقط خوردن و پوشیدن و این چیزا نیست، نباید بذاریم این روزمرگیها ما رو از زندگی حقیقیمون و از همه استعدادها و تواناییهایی که خداوند در وجود ما گذاشته غافل کنن. زندگی حقیقی ما، زندگی روحه و ما به این عالم اومدیم که به رشد و ترقی روحانی و اخلاقی برسیم.
یکی از خصوصیات فعالیت در محلهها اینه که به خانمها اجازه مشارکت کامل و برابر در فعالیتهای اجتماعی رو میده. بینشهایی که حلقههای مطالعه، گروههای نوجوانان و حتی کلاسهای اطفال فراهم میکنن، به اهالی محل کمک میکنه که به درک عمیقتری از برابری برسن و در عین حال که فرصتهای برابری برای رشد و پیشرفت زنان فراهم میکنن، بدونن که برابری در از بین بردن تفاوتها و در یکنواختی و یک شکلی نیست.
آقای ابیضی: دیشب من و خانومم مونده بودیم. چقدر قشنگ و عالی بود برنامهتون! حیف که فرهود و فربد نبودن. واقعا از دستشون رفت. بعد که براشون تعریف کردیم میگفتن چرا فیلم نگرفتین. واقعا هم اگه فیلم گرفته بودیم میتونستیم با اجازه خودشون تو شبکههای اجتماعی به اشتراک بذاریم تا حرفاشون رو بقیه مردم هم بشنون. اشکان: من هم اصلا به فکرم نرسید. راستش رو بخواین فکر نمیکردم برنامهشون این قدر خوب از کار در بیاد. حالا انشاءالله دفعه بعد.
حمایت از ستمدیدهها و کسانی که قربانی نادانی و تعصب دیگران میشوند وظیفه هر انسانی است اما باید مراقب بود که این حمایت به خشونت کشیده نشود. چیزی که در نهایت بر تعصب غلبه میکند، خشونت نیست؛ دوری و دشمنی هم نیست. دیدیم و هر روز هم میبینیم که خشونت و دشمنی چطور به تعصب و تبعیض دامن میزند. حتی قانون هم به تنهایی کار زیادی از پیش نمیبرد. گواهاش هم گروههای افراطی مذهبی و نژادی است که حتی در کشورهایی هم که غیرقانونیاند، هستند و طرفدار دارند.
گروههای نوجوانان برای آنها فضایی را فراهم میکند تا درباره نیروهای مخرب و البته سازنده اجتماعی فکر و گفتگو کنند و از تأثیر این نیروها بر افکار و رفتارشان آگاه شوند. این گروهها قدرت بیان نوجوانها را تقویت میکند، به آنها بینش روحانی میدهد و بنیانهای اخلاقیای را در آنها محکم میسازد.
اشکان: آخرش پویا که معمولاً کم اما گزیده حرف میزنه، گفت: این که مشکلات ما چیه، به نظرم همه چی. ما تو همه چی مشکل داریم. تو اقتصاد که همهمون زیر خط فقریم، تو سیاست، تو محیط زیست درب و داغونمون، ... تو فرهنگ ... تو همه چی. مشکلات فرهنگیمون هم از همه بیشتره، کتاب نمیخونیم، دنبال حرف این و اونیم، دنبال خرافات میریم، صداقت و درستکاری بینمون کمیابه.
میلاد: آقای ابیضی، من درست نفهمیدم قضیه چیه، فقط گفتین بیا اینجا من هم اومدم. کلا که دعوت به کافیشاپ یه پیشنهادیه که نمیشه ردش کرد. اشکان: پیشنهادهای آقای ابیضی همیشه همینطوریه. وقتی به من گفتن تو و ساوانا هم هستین، من هم دیدم نمیشه این پیشنهاد رو رد کرد. ساوانا: این مثلا یه نوع معذرتخواهیه؟ اشکان: معذرتخواهی از چی؟ من چرا باید معذرتخواهی کنم؟
گوینده: در اخبار و حوادث جهان اطراف خودمون که عمیق میشیم، دو جهان متفاوت میبینیم: دریک طرف دنیایی بحران زده و در حال فروپاشی که از ناتوانی مؤسسات کهنه و فرسوده سیاسی و اقتصادی و فرهنگیاش رنج میبره و در طرف دیگه دنیای تازهای که با اتکاء به ارزشهابی مثل یگانگی و برابری و عدالت، در حال ساخته شدن و سربرآوردن از میون خرابههای یه دنیای کهنه هست.
گوینده: این روزها عباراتی مثل محصولات کشاورزی ارگانیک، یا رشد و توسعه ارگانیک یا تغییرات ارگانیک رو خیلی میشنویم. شاید برای شما هم مثل خیلیهای دیگه این سوال پیش اومده باشه که وقتی میگیم یه چیزی ارگانیکه دقیقا منظورمون چیه. مفهوم توسعه یا تغییر ارگانیک ممکنه یه کم مبهم به نظر بیاد، اما از اون جایی که خیلی مشخصه که محصولات کشاورزی و دامداری ارگانیک خیلی بهتر از محصولات دیگه هستن، میتونیم حدس بزنیم که توسعه ارگانیک هم باید مفهوم مثبتی باشه.
آقای ابیضی: به به. خوش اومدی میلاد جان. چرا لبخند میزنی، چیز اشتباهی گفتم؟ میلاد: ببخشین، یاد اشکان افتادم که از «اشکان جان» این قدر بدش میاد. آقای ابیضی: نه شما ببخشین، ما پیرمردا یه مواقعی تو عالم خودمون هستیم و احساسات جوونا رو درک نمیکنیم و ممکنه به قول شما جوونا سوتی بدیم. میلاد: نه... ابدا. من که شما بگین «میلاد جان» اصلا بدم نمیاد. اتفاقا خیلی هم خوبه. نمیدونم چرا اشکان به این «جان» حساسیت داره. شایدم ساوانا که بهش میگه خوشش نمیاد. کلا که میونهاش با ساوانا شکرآبه.
گاهی وقتا ممکنه وقتی فعالیتی رو تو جامعه خودمون شروع میکنیم، با امکانات مختلف و هیجانانگیزی رو به رو بشیم که ما رو به طرف خودشون جذب میکنن به طوری که دیگه نمیتونیم روی اون فعالیتی که میکردیم متمرکز باقی بمونیم و دچار این وسوسه میشیم که فعالیت قبلی رو کنار بذاریم و به این فعالیتهای جدیدتر و جذابتر بپردازیم.
آقای ابیضی: خدا قوت. شنیدم دیشب داشتین با همسایهها لیست تهیه میکردین برای توزیع بستههای حمایتی. اشکان: عجیب نیست؟ من که اصلا با این بستهها مخالف بودم، حالا شدم جزو اون پنج نفری که باید ترتیب توزیع این بستهها رو بدم. مثل این که قرار نیست این بستهها دست از سرم بردارن. آقای بهرامی گفته اگه ظرف یکی دو روز آینده نریم بستهها رو بگیریم، ممکنه برنامه کنسل بشه و بدن به یه گروه دیگه. آقای ابیضی: یعنی هنوز دو سه روز دیگه وقت میخواد؟
شاید بتونیم بگیم مشورت بزرگترین و قویترین ابزاری هست که آدما در ارتباط با هم دیگه دارن. برای آگاهی و هوشیاری بیشتر، برای به بلوغ رسیدن و ظاهر شدن خرد آدمی، برای رسیدن به توافق، برای تعیین روش مشترکی برای عمل، برای پیدا کردن درک بالاتری از حقیقت و برای رسیدن به سطح بالاتری از تفاهم و وحدت.
«هر عضوی از جامعه بشری نه تنها حق آن را دارد که از یک تمدن مرفه و شکوفایی مادی و معنوی بهرهمند گردد، بلکه موظف است که به ساختن آن تمدن نیز کمک کند.» بله، همه باید در ساختن اون تمدن مرفه و شکوفایی مادی و معنوی کمک کنن، نه فقط به این خاطر که جز تک تک ما آدما کس دیگهای برای ساختن اون تمدن وجود نداره، بلکه به خاطر این که برای شکل گرفتن اون تمدن آدما باید دارای خصائل و منشها و قابلیتهایی باشن که در همین جریان و فرایند ساخت تمدن پرورش پیدا میکنن.
کارهای مثبت و سازنده میتونن خیلی بزرگ باشن یا خیلی کوچیک، ممکنه سالها طول بکشن یا در عرض چند روز انجام بشن، اما همهشون مهم هستن و همهشون قدمهای کوچیک و بزرگی هستن در مسیر سازندگی. اما این قدمها محتاج پاهای کسانی هستن برای برداشته شدن.
اون کسان چه کسانی هستن؟ اونایی که قراره مشکلات رو حل کنن، عدالت بیشتری فراهم کنن، شرایط رشد و شکوفائی رو برای همه فراهم کنن و به زندگی رنگ شادتری بدن، چه کسانی هستن؟ مال کجان؟
کار اصلاح عالم و بنای یه تمدن جدید از جای بزرگ و دور از دسترسی مثل «جهان» شروع نمی شه، از همین محلههای کوچیکی شروع میشه که توش زندگی میکنیم.
با تلاش برای حل مشکلات کوچک و بزرگی که آدمای همین محلهها باهاش رو به رو هستن. به این کار میگیم جامعه سازی. جامعه سازی همراه با ارائه روش جدیدی برای زندگیه، روش جدیدی که همراه با احترام به شخصیت و حقوق همه مردمه.
آقای ابیضی: به این فکر کن که با این کارت داری چه خدمتی به امیر و نوجوونایی مثل اون میکنی. داری کمکشون میکنی که خودشون راهشون رو تو زندگی پیدا کنن و با هر مد تازهای که باب میشه و با هر موجی به طرفی کشیده نشن. رسانهها رو که دیدی چطور به دلخواه خودشون با روح و روان آدما بازی میکنن و به خصوص نوجوونا چقدر در مقابلشون آسیبپذیرن.
ببینین هیچ دلیل اخلاقی، عملی و یا بیولوژیکی برای توجیه عدم تساوی زن و مرد وجود نداره. این قضیه خیلی ساده و روشنه. سالهاست می خوان برتری مردا رو توجیه علمی کنن، اما علم قاطعانه و بدون هیچ تردیدی ثابت کرده که تبعیضهائی که علیه زنان اعمال میشه، هیچ مبنای بیولوژیکی و علمی نداره.
اشکان که دانشجوست و تازه به محل جدیدش نقل مکان کرده، از سر و صدای بچههای محل به ستوه آمده و نمیتواند درسهایش را مرور کند. او که از این وضع کلافه شده با شخصی آشنا میشود که همسایه اوست و پیشنهادهای جالبی را برای حل این مشکل به اشکان ارائه میدهد.