Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
موقعیتِ فرودستی در جغرافیای خاصِ «جنوبِ شهر»، شکلی از یک سبکِ زندگی با ویژگیهای مخصوصبهخود است. فارغ از هر قضاوتی، این زیست، بیانگرِ وضعیتی از یک نوعِ بودن و حضورِ اجتماعی است که در غوغای طبقۀ متوسط، بهخصوص در دو دهۀ اخیرِ جامعۀ ایران، گم و ناپیدا شده است؛ زیستی برآمده از نوعی نابرابریِ همیشگی که فراسوی این جادوی سرمایهداری و مصرف، با چشمانی خیره به نظارۀ جهانی شتابان نشسته است.
ما، همۀ ما، با دیدهشدن، با نوشتهشدن، با روایتشدن و با نشانهها و ایبسا کلیشههای برساختهشده از خودمان، در گذرِ زمان شناخته و فهمیده و صورتبندی میشویم؛ فرآیندی که در «بازنمایی»ِ مدام از ما تکرار میشود و نسخههایی از ما برای خود و دیگری میسازد. آنچه هستیم، بودیم، میاندیشیم، رفتار میکنیم و ... در این مجموعۀ نشانگانی از خرد تا کلان، به ما هویتی برای متمایزشدن میدهد. فارغ از اینهمه اما، نگاه از درون با رویکردِ بهقولِ وبرِ جامعهشناس، «تفهمی»، سویۀ واقعیتر، روزمرهتر و نزدیک و نزدیکتر به هستیِ حقیقیمان را آشکار میکند.
در قسمتِ چهلمِ «مدریکتاکس»، مهدی افروزمنش، نویسنده و روزنامهنگار، در مسیری از بازنمایی تا کشفِ واقعی و دروننگر، آن فضای کلیشهشدۀ «جنوبِ شهر» را میکاود تا دریافت و پیشنهادی تازه برای «فهم»ِ دوبارۀ طبقۀ فرودست، پیشِ روی ما بگشاید؛ مایی که سخت، گرفتار اسطورهها، نمادها و آیینهای گاه متصلبِ قضاوت و نمایش و شناختایم. مهدی افروزمنش، با آثارِ ادبیِ معطوف به همین فضا، به بررسیِ تؤامان توصیفی و انتقادیِ این موقعیت و بازنمایی آن در سینما و ادبیاتِ معاصر نشسته است.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«هنر»، واقعاً کجای زندگیِ ماست؟ در چه مواقعی، حضورش را حس میکنیم؟ کجا نیاز به بودناش پیدا میکنیم؟ «هنر»، چهقدر با رفتار و روزمرۀ ما تنیده شده است؟ چهقدر دوروبرمان میبینیماش و رد و نشاناش را پیدا میکنیم؟ هنر، غیر از تمامِ بهرههای زیباشناختیاش که زیباست و ستودنی و پر از لذت و فهم، در متن زندگیِ روزمره و تاریخِ زیستِ ما کجا ایستاده است؟ با هنر، چه چیز عیان میشود و تخیلِ هنرمند، در آستانۀ کدام پیشنهادِ ویژه به جهانِ ما نشسته است؟ همه از هنر میگوییم و در عینِ حال، از هنر، غافلایم. شاید فوران و حجمِ فزایندۀ معیشت با چرخدندههای پر از تکرار و اصطکاکِ گذراندن و عبور و ندیدن و نشناختن و نفهمیدن، مقصرِ تماموقتِ همیشگی باشد، اما سایههای روی دیوار، خبر از نوری میدهند که تا ابد هست، هرچند دیر یا هرگز به چشم ما برسد؛ نوری که با طرحها و نقشها و غمزههای دلفریباش، روزی شاید بالاخره نجاتمان دهد. بله، هنر، ضرورتِ زندگیِ این دنیای ماست، چه بخواهیم و چه نخواهیم.
ما در قسمتِ جدیدِ «مدریکتاکس»، از ضرورتِ هنر صحبت خواهیم کرد، آنهم بهواسطۀ روایتِ شنیدنیِ هنرمندی که در امرِ نقد و پژوهش هنری هم تجربهها و تلاشهای گستردهای داشته است.در قسمتِ سیونهمِ «مدریکتاکس»، دکتر بهنام کامرانی، هنرمندِ معاصر و مدرسِ هنر، روایتی دیگر از هنر در بستر فرهنگ و زندگی دارد.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
چهقدر اهلِ ادبیاتِ واقعی و اصیل هستیم؟ چهقدر بهدنبالِ معنای زندگی و چهبسا مرگ، در دنیایی شکوهمند و با ارزشهایِ والای انسانی هستیم؟ چهقدر میخواهیم و اساساً و میتوانیم از دلِ این واقعیتِ هرروزۀ گذرا و لغزان، به سوی نوعی «ابدیت» بهمیانجیِ «ادبیت» پلی بزنیم؟ و این جادوی کلمه که از معنا پر است، چهقدر ما را در برگرفته است، در سراسرِ همین رنج و گذرانِ معیشتی پرآشوب؟
«مدریکتاکس»، لحظهای توقف در این گرداب است؛ و چه بهتر که به اکسیر ادبیات و حماسه و زندگیِ پهلوانی گره خورده باشد، آنهم از زبان جوانی از همین نسلِ امروز که سخت شیفتۀ این جهانِ پر از معناست.
راهِ ادبیات، راهِ زندگیست؛ راهی که به جایی آنسوی این «بودنِ مکرر» میرسد. زندگیِ راستین، در ادبیاتِ اصیل و واقعی، معنا مییابد؛ جایی که در قلبِ حماسهها و آن نگاه و رویکردِ کلاسیک و اصطلاحاً آرکائیک، و در لابهلای زیستِ قهرمانان اسطورهای و نوعِ بودنِ پهلوانانه، تعریف میشود. خواندنِ این آثارِ حقیقیِ بشری، نهفقط در کنشِ دنبال کردنِ تعدادی شخصیت و ماجرا، که در تأمل دوباره و دوباره در «معنایی گمشده» در دل تاریخ و زمانه، و بسط و گسترش و امتدادِ همان معنا در زمان، شکل مییابد؛ «خواندن»ای برای کشفِ معنای زندگی و مرگ، و برای فهمِ آنچه نه در گذشتههای دور و نه در دنیایی کهن، که در هر روزِ حیات، و حتی همین حیاتِ روزمرۀ مدرن و تکنولوژیک، با آن روبهروییم.
قسمتِ سیوهشتمِ «مدریکتاکس»، روایتی دیگر از «شاهنامۀ» فردوسی و «ایلیاد»ِ هومر، دو گنجینۀ بزرگِ ادبیاتِ ایران و جهان، به انتخاب و خوانشِ «حسین ترکمننژاد»، مترجم و مدرسِ ادبیات است.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«سینما»؛ این ترکیبِ عجیبِ هنر و صنعت و رسانه و سرگرمی، از بدو پیدایش، محلِ توجه و بحثهای مختلف بوده است. فرقی هم نمیکرده است در کدام دوران و در چه ژانر و سبک و جریانی باشد. مناسبات هنر و زیباییشناسی در آن پررنگتر باشد یا قواعد و اقتضائاتِ بازار و تجارت. تفکر روشنفکری و رهاییبخش و آزاداندیشانه در آن جریان داشته باشد یا نوعی تخدیر و سرکوب و واپسگرایی.
«سینما» همیشه با «توجه» عجین بوده است، چون با تصویر و نگاه و حرکت سروکار داشته است و با جذبۀ خیال و تماشا و بعد، معنا و تفکر درآمیخته است. هم خودِ «فیلم»هایش، هم سازوکار تولید و نمایشاش و هم اخبار و حواشیاش. تجربۀ سینما، فیلمبهفیلم و مخاطببهمخاطب و دورانبهدوران، مثلِ ذاتِ خودش، دگرگونشونده و پرماجراست، چه از سوی مخاطبان تودهایِ همیشههمراهاش، چه از طرف جریانِ نقد و سینهفیلیا و چه از جانبِ فیلمکاوانِ برآمده از علوم انسانی.
سویۀ توجه ما در قسمتِ سیوهفتمِ مدریکتاکس، به این شکلِ سوم و نسبتاً متأخرِ «توجه» به فیلم و سینماست؛ جایی که مطالعات میانرشتهایِ سینما در آن قرار میگیرد. دکتر رامتین شهبازی، منتقد و مدرس هنر، در قسمتِ هفتم از فصلِ چهارمِ مدریکتاکس، برای ما از اهمیت مواجهه یا «گفتوگو» با سینما بهواسطۀ نگاه و رویکرد بینارشتهای به آن سخن میگوید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
بعضی زندگیها ارزش زیستن دارند، چون پر از «راه حل»اند؛ همان چیزی که فکر میکنیم از دنیای ما رخت بربسته است یا حتی آنقدر سخت و ناممکن میدانیماش که دورتر و دیرتر از هر «اتفاق»ای تصورش میکنیم. در همین آشوبِ زمانه و در همین سیلِ اتفاقاتِ پریشان، راهحلها بهگونهای «مرموز» در همین جهانِ ظاهراً بهپایانرسیده، نهفته است. منتظر چه هستیم؟
گاهی یک «جابهجایی»ِ ساده، یعن همین پیشامدِ مکررِ روزمره، سرآغازِ یک «اتفاق»، یک «حرکت» و چهبسا یک «جابهجایی»ِ بزرگ و اساسی میشود. همهچیز در حالِ تغییر و دگرگونیست، بهخصوص احوالاتِ ما در همین روزگارِ عجیب و در همین روزهای سخت. اما زندگی، همیشه و در همۀ دورانها، واقعیتی ادامهدار است و رو به جلو. میشود با اتکا به همین واقعیت، از این جابهجاییها و تغییرات نترسید و خود را همیشه آمادۀ حرکتی جدید و سرآغازی نو کرد. شاید فکر کنیم همۀ اینها شعارهایی «انگیزشی» بیش نیست که در کتابهای خودیاری به وفور یافت میشود. اما در قسمتِ سیوششمِ مدریکتاکس، ما شاهد یک روایتِ «زنده» و بیادعا از همین شکل از زندگی هستیم، هدیه هاشمی، بانوی هنرمندِ عروسکساز، که طراحی و ساختِ عروسکِ محبوبِ «جنابخان» را در کارنامهاش دارد، راوی داستانِ این زندگیست...
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
آثار هنری و ادبی، کجای دنیای «ما» ایستادهاند!؟ یا ما، در کدام بخشی از جهان آنها حضور داریم!؟ چگونه میشود به جهانی مشترک میان خودمان و هنر و ادبیات رسید؟ زندگی با هنر و ادبیات و حتی با زبانِ هنر و ادبیات، چگونه است؟ آنچه امروز هستیم و فکر و عمل میکنیم، چهقدر محصول مواجهۀ ما با آثار هنری و ادبیست؟
روزگار عجیبیست! گاهی همهمهای میان همۀ صداهای دیگر، اوج میگیرد و گوشها را تیز میکند؛ نه همهمۀ زمان و دوران، که صداهایی از اطراف. اطرافِ لبریز از قصه و شخصیت و داستان و جادو و تخیل؛ قصههای خوانده و دیده و شنیده شده، نشانی از زندگیهای نازیسته. این میان، منِ روبهرو با این حجمِ عظیم و عجیبِ آمدن و رفتن و تصویر و تصور، خود، نقش و رنگ و حضوری تمامعیار دارم. من جزئی از همۀ آنها و آنها همه جزئی از مناند؛ درست مثلِ یک بودنِ ابدی.
شما دعوتاید به قسمتِ سیوپنجم مدریکتاکس، به سفری دورودراز به دنیای هزارتوی قصههایی که از قلمروی خیال و آرزو، به دنیای باور و کنش و حرکت و تکاپو قدم گذاشتهاند. دکتر رشید کاکاوند، کارشناس و مدرس ادبیات و هنر، ما را به این سرزمین ناشناخته و پهناور میبرد؛ به سرزمینِ داستانهای باورکردنی! و از یک عمر زندگی با زیبایی و تخیل و تجربۀ دوستی و معاشرت با شعر و ادبیات و هنر میگوید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«زندگی برای هر کس معنا و مفهومی خاص دارد!» همین بهظاهر کلیشه، آغازِ ماجراست. شما دعوتاید به سفری ویژه؛ به روایتی جذاب و شنیدنی از هنرمندی بزرگ و خاطرهساز. شما چه فکر میکنید!؟ فکر میکنید آنسوی این دنیای رنگارنگِ پر از شور و رؤیا، چه نگاهی به زندگی نشسته است!؟
شاید به تعداد آدمها، نگاه و روش و منش در مواجهه با این همیشه هستِ البته نادیده و قدری پیچیده به اسم «زندگی» وجود داشته باشد. هر کس در این کرۀ خاکی، بهقدر توان و فهم و ارادۀ خود و البته محیط و زمانه و زمینهاش، سعی دارد به این تنها سرمایۀ حقیقیِ این جهان، رنگی از معنا و لذت و ارزش بزند. راهها اینجاست که انگار از هم جدا میشود، هرچند همه، درنهایت از قطعیتی مشخص به قطعیتی مشخصتر رهسپارند. ما در قسمتِ سیوچهارم مدریکتاکس، بیشازهمیشه بهدنبال «زندگی» هستیم، خودِ خودِ «زندگی» و نوعی بودنِ خاص از جنس نگاه هنرمندی که با آثارِ متنوع و خاطرهانگیزش همیشه از همین زندگی گفته است. بیژن بیرنگ، نویسنده، کارگردان و تهیهکنندۀ کارکشتۀ سینما و تلویزیون، حالا و پس از گذشت دههها باز هم برای ما از «زندگی» میگوید؛ این روایتِ متفاوت و جذاب در قسمتِ سیوچهارمِ مدریکتاکس را دریابید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
موفقیت و شکست مثل همۀ دوگانههای زندگی، دو روی یک سکهاند. اما چه میشود که اغلب، روی موفقیت، دیده میشود و کسی ازآن طرفِ ماجرا و چهبسا جذابیتهای دراماتیکاش کمتر چیزی میگوید!؟
هر موفقیتی، گویی «سایه»ای از شکست، همراه و همزادِ خود دارد. شکستها البته انگار همیشه محکوماند به تبعید به همان بخشی از وجودمان که تاریک و پنهان است، تا بیان نشوند و به چشم نیایند، بلکه کمتر آزارمان دهند. اما میشود تحویلشان گرفت، بغلشان کرد، حتی برایشان عزاداری کرد و بعدتر برای دیگران تعریفشان کرد تا جان بگیرند، روشن شوند و مثل واقعیت زندگی، حی و حاضر جلوی چشمان ما باشند. چگونه!؟
در قسمت سیوسومِ مدریکتاکس، محمد صراف، مستندساز و بنیانگذار «فیلمنت»، با تکیه بر تجربۀ زیستهاش روایتی متفاوت از داستانهای کمتر شنیدهشدۀ شکست در زندگی دارد و راهی میگشاید برای پذیرش طعم تلخ شکست و فراتر رفتن از آن، بهکمکِ جذابیتهای شیرین و دراماتیکاش!
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
اینروزها همه از اهمیت قصه و روایت میگویند؛ اما آیا «راویان» هم، همه به یک اندازه در صحنه حاضرند!؟
چهقدر اهل روایتکردن هستید؟ چهقدر تا به حال، روایت شدهاید؟ اصلاً مگر روایت، دستِ خودمان است که اهلاش باشیم یا نباشیم؟ کجاست که روایت، خود را نشان میدهد؟ کجا میتوانیم راویِ روایت خود یا دیگران باشیم؟ این زندگی روزمرۀ سخت و پریشان در این دنیای ناهموار، چقدر امکانِ بهصدا درآمدنِ روایتها را به ما بخشیده است و اصلاً این روایتها چه دردی از ما و احوالِ عجیبوغریبمان دوا میکند؟
در قسمتِ سیودومِ مدریکتاکس، دکتر نوید پورمحمدرضا، شهرساز و تحلیلگرِ سینما و روایت، با تکیه بر تجربۀ زیسته در اینجا و اکنون، واگویهای از چگونگیِ روایت در روزگار ما طرح میکند. اینکه دستِ آخر این روایت است که میتواند رهاییبخش باشد؛ چراکه گویی «همیشه پای یک روایت در میان است!»
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
دوست دارید سر از کارِ این رشتۀ پرطرفدارِ «مدیریت» و کاربردهایش برای زندگی روزمره دربیاورید!؟
در این قسمت، حرفهای جالب و شنیدنی و البته بهدردبخور در این زمینه برایتان داریم و درواقع میخواهیم به این نکته برسیم که چگونه با مدیریت، زندگی کنیم! یک کتاب بسیار خواندنی هم در این قسمت، معرفی خواهد شد.
بههرحال مدیریت، دانشیست پرجاذبه و اثربخش در دنیای امروز. البته شاید عمدۀ استفادهها از آموختههای این رشتۀ علمی، مربوط به همان افرادی باشد که در موقعیت مدیر یا مشاور، در سازمانها و شرکتهای مختلف، فعال هستند.
غیر از این، مدیریت مثل همۀ رشتههای دیگرِ علوم انسانی، ظرفیتی تمامنشدنی برای راهنمایی و کاربرد در زندگی روزمرۀ ما دارد، حتی مایی که ممکن است یکبار هم در زندگی بهشکل تخصصی با مفاهیم یا موقعیتهای مدیریتی مواجه نشده باشیم.
در قسمتِ سیویکمِ مدریکتاکس، دکتر محمدجواد ثابت، مدرس و مشاور مدیریت و عضو هیئت علمی سازمان مدیریت صنعتی، برای ما از سه درسِ ویژۀ مدیریت برای زندگی روزمره صحبت خواهد کرد؛ درسهایی که به ما معرفت جدید برای زندگیِ باکیفیتتر خواهند داد.
راستی اگر میخواهید بیشتر هم دربارۀ مدریکتاکس بدانید، این ویدئو را حتما ببینید:
https://www.instagram.com/p/CbSbJ81uVQy
https://www.aparat.com/v/Kp3M8
https://www.youtube.com/watch?v=18FwWyzWkdg
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
در قسمتِ سیامِ مدریکتاکس، غلامرضا صراف، نویسنده، مترجم و ویراستار و دانشآموختۀ تئاتر و سینما، برای ما از «تجربه»ای متفاوت در برخورد با فیلمنامه و سینما صحبت خواهد کرد.
فیلمنامه در مسیر خلق یک فیلم، پایه و اساسِ ماجراست. همهچیز از فیلمنامه شروع شده و بعد با کمکِ همۀ عناصرِ نمایش و تصویر، در قالب یک اثر هنری، تجلیِ عینی پیدا میکند. فیلمنامه، آغازِ سینماست و متنیست که در جریانِ فرآیند فیلمسازی، تبدیل به فیلم شده و بهنوعی ماهیت و موجودیتِ مستقل خودش را از دست میدهد و در فیلم حل و ناپیدا میشود.عدهای البته در این میان، فیلمنامه را در جایگاه مستقل و جدا از فیلمِ ساختهشده و شاید بهعنوان نوعی اثر ادبی در کنار قالبهای دیگرِ ادبیات، ارج مینهند و حتی دست به انتشارِ عمومیِ آن میزنند، چیزی شبیهِ موسیقی فیلم. همۀ اینها، گزارههای آشنای سینما و ادبیات است. اما ماجرای فیلمنامه به همینجا ختم نمیشود. فیلمنامه بهعنوان نوعی متن سینمایی و نه الزاماً ادبی، میتواند ظرفیتهای کشفنشدۀ هنر هفتم را آزاد کند و به تعداد خواننده-تماشاگرانِ دنیای سینما، روایت و حتی ساختِ تازه و متفاوت از اثری بهظاهر تمامشده، در جهانِ ذهن و تخیلِ سینمادوستان و البته اهالی ادبیات ایجاد کند. خواندن یا بهعبارتِ بهتر، دیدنِ فیلمنامه، فیلم را بهتعداد مخاطبانِ بالقوه و بالفعلِ آن، قابل خوانش میکند.
ما اینجا اما میخواهیم برعکس همۀ مسیرهای آشنا و کلاسیک، این بار از فیلم به فیلمنامه رجوع کنیم؛ از دنیای عینیت و تصویر و بازنمایی، به دنیای کلمه و ذهن و تخیل؛ و درنهایت، از مهارتِ «فیلمنامهدیدن و فیلمخواندن» صحبت کنیم.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
وقتی صحبت از توسعه میشود، شاید بنا به عادت و شیوۀ تلقیِ رایج، «تربیت»، جزو دورترین کلماتی باشد که به ذهن میآید. اما در تفکر و سبک زندگیِ ژاپنی، تربیت و توسعه، سخت در یکدیگر تنیده شدهاند؛ گویی، دو روی یک سکهاند و بدون هیچیک، آن دیگری، تحقق نمیپذیرد. از همینجاست که شعارِ پرمعنایِ «تربیت برای توسعه، توسعه برای تربیت» مطرح میشود؛ چیزی که ژاپن را ژاپن کرده است. اما آیا توسعه به سبکِ ژاپنی، به همین جا ختم میشود!؟ از توسعۀ ژاپنی هم احتمالاً زیاد شنیدهایم و خواندهایم و از نسبت خودمان با این کشور پیشرفتۀ خاورِ دور. اما حالا روایتِ دیگری در کار است؛ بحثِ انسان است و زمان، دو سرمایۀ اصلیِ که پایۀ تمام تغییراتِ «ریشهای» و جدی در دنیاییست که در آن زندگی میکنیم. انسان و زمان که سرمایۀ انسانی و سرمایۀ اجتماعی میسازند و همین دو سرمایۀ بزرگ، راهبرِ جامعه بهسوی تعالی و پیشرفت است. توسعهای برآمده از دلِ جامعه و فرهنگ با تمام ملاحظات و اقتضائاتِ اقتصادی. صنعت و تکنیک و دانش تکنیکال، زمانی به بار مینشیند که انسانِ تربیتشده و بعدتر سرمایههای بهدستآمده از این نوع پرورشِ هدفمند، توسعه را اول در معنایی انسانی و بعد مادی تحقق بخشد.
دکتر نعمت حسنی، مهندس عمران و استادیارِ دانشگاه شهید بهشتی، پردیس فنی و مهندسیِ شهیدعباسپور، در قسمتِ بیستونهمِ مدریکتاکس، برای ما از راز ِ توسعه خواهد گفت که در «تربیت» نهفته است؛ آنجا که هیچچیز بهاندازۀ رویکرد و مهارتهای تربیتی به دادِ توسعه نخواهد رسید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
اینسالها همهجا از استارتآپ، زیاد شنیدهایم و خواندهایم، اما شاید کمتر فرصتِ یک دور، مرورِ سریع و دوبارهاش را پیدا کردهایم. فارغ از خوبوبد و راستودروغاش، بالاخره هر کاری، مسیر و اصولی دارد.
اینروزها همه به فکرِ راهانداختنِ یک استارتآپ هستند، شما چطور!؟ خیلی زود تبِ تندِ استارتآپ، همۀ دنیا و ازجمله کشور خودمان را فراگرفت؛ پیشرفت تکنولوژی و رفتن به سمت نوآوری در کسبوکار، خیلیها را درگیرِ این شیوه و سبک جدید از بیزنس کرد. ایده و تیم و سرمایهگذار و شتابدهنده، بیشترین واژههایی بودند که در همین رابطه، مطرح میشدند. عدهای، رؤیاپردازی کردند و عدهای دیگر، «واقعاً »مشغولِ کار شدند. عدهای، چسبیدند به اداواطوارها، و عدۀ دیگر، به اصل و روحِ قضیه پرداختند. اما مسئله به همینجا ختم نمیشود؛ هیچچیز بهاندازۀ «تجربۀ زیسته»، شاید روشنگرِ واقعیِ این فضا نباشد.
امیرحسین فرزانه، ورزشکار و و بنیانگذارِ مدرسۀ کسبوکارِ کارابیز، از جنسِ همین تجربۀ آزموده و راهِ رفته است و قسمتِ هشتم از فصلِ سومِ مدریکتاکس، روایتی جذاب و آموختنی و البته کاربردی از «استارتآپ؛ از ایده تا اجرا»ست؛ او در آستانۀ رونمایی از محصولِ یک استارتآپِ تازه، مهمانِ مدریکتاکس بود و در آن از یک تجربۀ دوساله گفت. قدم گذاشتن در هر راه و پیمودنِ هر مسیری، به شناخت و کسبِ مهارتهای لازم نیاز دارد، و حوزۀ پرخطر و البته جذابی مثل استارتآپ، بیشتر از هر چیز، به این پیشنیازها وابسته است.
مدریکتاکسِ ۲۸، روایتی از همین راهِ رفته و تجربۀ ازسرگذرانده است که فارغ از نتیجه، راهنمایی مهارتی باشد برای رهپویانِ جدیدتر. با هم بشنویم...
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
اینروزها بیشترِ آدمها از حالِ خودشان خبر ندارند، شما چطور؟
دکتر ژاله کیانی، روانشناس و رواندرمانگر، در قسمتِ هفتم از فصلِ سومِ مدریکتاکس، برای ما از یک رهاییِ بزرگ صحبت خواهد کرد، رهایی از دستِ دزدان توجه! همانها که همیشه، در صحنه حاضرند برای حذف خودمان و توجه به خودمان و «بودن در پوستِ خودمان»! راهِ این رهایی، شاید چیزی باشد همچون «ذهنآگاهی» (Mindfulness)؛ بهعنوان شیوهای درمان، نوعی سبک زندگی و حتی مجموعهای مهارتِ نرم.
در زمانۀ بیتوجهی و حواسپرتی به سر میبریم. شاید بهسببِ وفورِ دسترسیها و اطلاعات و گسترش ارتباطات و دانش به مددِ تکنولوژی، احساس تسلطِ بیشتری کنیم، اما غالباً از همان نقطه که «میدانیم»، ضربه میخوریم! ما انسانهای این عصر، بلعنده و واکنشدهنده هستیم و آنبهآن، محرکها، رفتار و هیجانِ ما را به سمتی میکشند و پر از سرک کشیدن و سرزدنهای مکرر به چیزهایی هستیم که از آنِ ما نیست. همین نقصانهاست که زمینۀ پیدایش و رونقِ گفتمانهای جدیدی چون «ذهنآگاهی» بر پایۀ آموزههای شرقیِ مراقبهوار و حالا البته علمیشده و بهروز، برای رسیدن به جایگاهی امن و آرام است که در آن، «خود» پیداست؛ مثلِ بازی و بودن در پوستِ خود.
در قسمت بیستوهفتمِ «مدریکتاکس»، همراه با روایتِ دلپذیرِ دکتر ژاله کیانی، این بودن و تنفس در لحظه را زندگی کنیم...
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
از سندرومِ شرلوکهلمز، چیزی شنیدید؟
دکتر احسان رضایی، روزنامهنگار، پژوهشگر، نویسنده و منتقد در قسمتِ ششم از فصلِ سومِ «مدریکتاکس»، برای ما از یک قابلیتِ مهم و پیچیدۀ ذهنِ انسان صحبت خواهد کرد؛ آنچه همه بهشکلی با آن در زندگی روزمرۀ خود روبهرو هستیم؛ «قصهپردازی». اما این ذهنِ همیشه قصهپردازِ ما، چه فوایدی دارد و در چه مواردی ممکن است گرفتاری ایجاد کند و حتی گمراهکننده شود؟ چگونه و با چه مهارتی میتوان آن را مدیریت کرد؟
ذهنِ ما یا قصهای دارد یا قصهای میسازد! این، همۀ ماجراست؛ اما نه، داستان به همینجا ختم نمیشود.
هزار حرفِ ناگفته در کشفِ معمای این ذهنِ قصهپرداز باقیست!
ما همیشه و در هر حال، بهنوعی در حالِ قصهساختنایم و با همین قصههاست که جهان را میفهمیم و با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم. اما این قضیه، زمانی جالبتر میشود که بدانیم، قصهها دقیقاً از کجای مغز و ذهنِ ما میآیند و این فرآیندِ مدام و پیوسته، کجا و چگونه به خطا میرود؟ منطق یا فرمول، و شهود در این میان چه کارهاند؟ دانشمندان بزرگ با مطالعات و پژوهشهایشان به چه نتایجی رسیدهاند؟
قسمتِ بیستوششمِ مدریکتاکس را بشنویم...
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
آیدین رحیمی، طراح بازی و مدیرِ محصول در استودیو بازیسازیِ مدریک، در قسمتِ پنجمِ فصلِ سومِ مدریکتاکس با موضوعِ «مهارتهای گیکی»، برای ما از زیستِ گیکی و مهارتهای برآمده از این نوعِ بودن میگوید؛ «بودن»ای غرق در لذت و پرداختن به علایق و سرگرمیهای شخصی. شاید باورش سخت باشد که زندگی روی مدارِ گیکدرجه، (برعکسِ آنچه تا پیش از این، گمان میشد) نهتنها مایۀ سرافکندگی نیست، بلکه تا هر قدر که دلتان بخواهد، میتواند زمینهسازِ رشد و توسعۀ فردی و اجتماعی هم شود.
آنوقتهایی که درگیرِ سرگرمیهایمان هستیم، اگر واقعی و با علاقه و لذت باشد، احتمالاً فرصتهای خوبی هستند برای مهارتآموزی و کسب توانمندی برای آنوقتهای دیگر که میخواهیم درگیرِ حرفهای مشخص یا سازوکاری برای حضور و کار در اجتماع باشیم. در این صورت، احتمالاً همان علاقه و لذتِ شخصی، در فضای حرفه و شغل هم ادامه پیدا میکند. گیکها در دنیای امروز، بهخوبی در این قضیه خبره شدهاند. روزگاری نهچندان دور، در فیلمها و داستانها و فرهنگِ عمومیِ جوامع، به سخره گرفته و طرد میشدند و حالا البته بهواسطۀ غنیکردن و انسجامِ هرچه بیشترِ همان تجربههای شخصیِ پراکنده و عمیق، به مدالها و نشانهایی هم دست پیدا کردهاند، اجتماع قوی و مؤثری دارند و پرچمدارِ جریانی شدهاند که شکافها را برداشته و به تمام عرصههای زندگی، نگاه یکپارچه و یکدستی دارند. شما هم میخواهید به این جماعتِ حالا خوشنام و پیشرو بپیوندید با حداقل با حالوهوای ذهنی و روحی و زیستِ غریب و البته جذابشان آشنا شوید؟
در قسمت بیستوپنجمِ مدریکتاکس، از این حالوهوا و زندگی بر مدار گیکدرجه میگوییم. این برنامه را حتماً ببینید تا از راز ِ این قضیه، سر دربیاورید...
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
دکتر محمود مقدسی، روانشناس و پژوهشگر و مترجمِ فلسفه در قسمتِ چهارمِ فصلِ سومِ مدریکتاکس با موضوعِ «مهارتهای گیکی»، برای ما از قصهای عجیب و «پُر سکوت» خواهد گفت؛ این، قصۀ صداهاست، صداهایی درهمپیچ که تنها در سکوتی درونی و با مهارتِ گوشسپردن به اصلِ صدا، قابل تشخیص و فهمیدن است.
اما واقعاً صداها در زندگیِ ما از چه میگویند!؟
قصۀ صداها از کجا شروع شد؟ صداهای برهمزنندۀ سکوت و خاموشی، آن همهمه و آن واگویهها و فریادهای نهان و ساکت. در هم میپیچند و ذهن را خانهای امن برای زیستِ خود انتخاب میکنند. ترسها و اضطرابها یا شوقها و اشتیاقها؟ صدای خوفآورِ مراقبین یا نوای آرامشبخشِ مادر و معشوق؟ رفتنها و گذشتنها یا ماندنها و طلسمشدنها؟
کدام، پیروزِ میدان است؟ و کدام، واقعی است؟ کدام، دستِ بالا را دارد؟ و کدام، آن صدای ناب و رهاییبخشِ «خود» است؟ این میان، خواستهها جولان میدهند یا مراقبان یا خود یا واقعیت یا حتی آن زمزمۀ دوست، یار وچهبسا روانکاو؟
در قسمتِ بیستوچهارمِ مدریکتاکس، روایتی جذاب از این قصۀ بیپایان و مهارتِ رودررویی با آن داریم...
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
محمدمهدی باقری، ویراستار و همپایهگذارِ مؤسسۀ «ویراستاران» در قسمتِ سومِ فصلِ سومِ مدریکتاکس با موضوعِ «مهارتهای گیکی»، برای ما از رابطۀ دوسویۀ زبان و کسبوکار خواهد گفت؛ رابطهای که احتمالاً کمتر دربارۀ آن شنیده یا خواندهاید؛ رابطهای که نتیجۀ عملیِ آن، رسیدن به نوعی راهبرد زبانی درکنارِ مهارتهای پرورش زبان در زندگی روزمره و کسبوکار است.
شما وقتی به ویراستاری فکر میکنید، یاد چه میافتید؟ حرفه و شغلی در ارتباط با زبان و ادبیات و درستنویسی، یا بخشی مهم در فعالیت حرفهایِ تولید و نشرِ کتاب؟ ویراستارها در ذهن شما چگونه تداعی میشوند؟ جماعتی «فرهنگی» و قلمبهدست و احتمالاً ساکت و مظلوم، یا آدمهای حساس و ایرادگیر و اصطلاحاً ملانقطی که بیخود به هر کلمه و حرفی گیر میدهند و مو را از ماست بیرون میکشند؟ اصلاً همۀ اینها به کنار، چقدر به مسئلۀ «زبان» در زندگی روزمرهتان فکر کردهاید؟ چقدر دانش زبانی دارید و به واژهها و استفاده از آنها توجه میکنید؟ فکر میکنید همۀ اینها چطور با مسئله و حوزۀ «کسبوکار» جمع میشود؟ سازمان و برند و تجارت و مدیریت، با مقولۀ زبان و ویراستاری چه نسبتی دارد؟
محمدمهدی باقری، ویراستارِ جوان و خوشفکری است که خاستگاه علوم انسانی دارد و با دغدغههای زبانیاش در حوزههای مختلف، بهخصوص در پیوند با کسبوکارهای امروزی، به راههایی نو در برقراری یک گفتوگوی بزرگ در این زمینه رسیده است.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
دکتر مهدی رفتاری، مدرس مهارتهای رفتاری در قسمتِ دومِ فصلِ سومِ مدریکتاکس با موضوعِ «مهارتهای گیکی»، برای ما از فرازوفرودهای یک مسیرِ ۲۵ سالۀ شناختی خواهد گفت؛ جایی که درنهایت به این سؤال اساسی میرسیم که: «فهمیدن، مهمتر است یا کشفکردن!؟» عجیب است، نه!؟
بعضی وقتها آدمها از خودشان میپرسند: «من کی هستم!؟» شاید از آن سؤالهای فلسفیای که گهگاه سراغمان میآید. هرچند همیشه پاسخ سادهای هم برای آن یافت میشود؛ اینکه من فلانیام، مرد یا زنم، شغلم این است و خلاصه همۀ آنچه اینجا و آنجا در فرمهای مختلف پر میکنیم. اما آیا ما همین اطلاعاتِ فرمیمان هستیم!؟ آن چیزهای بیشتری که در این عنوانها و برچسبها وجود ندارد، چیست!؟
سالها برایمان از بحران هویت گفتند، اما شاید همۀ آن سالها که درگیر موضوع هویت و بحراناش بودیم، از «خود»مان و وجود و هستیمان غافل شدیم! از آن چیزی که «دسترسی» به آن، اصلاً کار سادهای نیست؛ از منطقهای از حیاتمان که کمتر دربارهاش خوانده و شنیدهایم.
نگران نباشید! این یک موضوع پیچیده و خستهکنندۀ فلسفی نیست، بلکه یک مهارت شناختی و مهمتر از آن یک مهارت رفتاری و «کشفکردنی» است.
در این قسمت، از رازورمزِ دسترسی به بودنمان میگوییم، وقتی که از تمام روشها، منشها، هویتها و حتی فهمیدنها عبور کردیم.
با ما همراه باشید...
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
آرش سروری، برنامهساز و بلاگرِ حوزۀ فناوری، در قسمتِ اولِ فصلِ سومِ مدریکتاکس با موضوعِ «مهارتهای گیکی»، برای ما از «مهارتهای نرم» در دنیای جدید و نقشِ ویژۀ آنها در توسعۀ فردی خواهد گفت.
حتماً اینروزها اسم مهارتهای نرم را زیاد شنیدهاید، و حالا همهجا هم از توسعۀ فردی و کارکردن روی خود حرف میزنند؛ و احتمالاً بین همۀ اینها ارتباطاتی برقرار است که درنهایت، قرار است ما را به سمت زندگیِ بهتری بکشاند.
روزگاری کنکور و دانشگاه، حرف اول را میزد و بعد پای مهارتهایی مثل کار با کامپیوتر و دانستنِ حداقل یک زبان خارجی به میان آمد؛ و حالا کنارِ همۀ آموزشهای رسمی و غیررسمی، چیزهای دیگری هم مهم شدهاند که برای موفقیت و کامیابیِ بشر امروز در زندگی شخصی و کاری، لازم و حیاتی هستند.
اگر دوست دارید، در کنارِ داشتنِ تخصص و دانش، تأثیرگذار هم باشید، این سخنرانی را از دست ندهید؛ این، آغاز فصلِ تازۀ مدریکتاکس با موضوعِ «مهارتهای گیکی» است.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.