Home
Categories
EXPLORE
True Crime
Comedy
Society & Culture
Business
Sports
History
News
About Us
Contact Us
Copyright
© 2024 PodJoint
00:00 / 00:00
Sign in

or

Don't have an account?
Sign up
Forgot password
https://is1-ssl.mzstatic.com/image/thumb/Podcasts221/v4/2b/53/a6/2b53a626-f7e1-a4b3-a285-0221c0b111ad/mza_10249597427411664616.jpg/600x600bb.jpg
اتوبوس
Persian Media Production | رسانه پارسی
12 episodes
4 months ago
اواسط پائیز، درست زمانی که هزار تا کار مهم برای انجام دادن داشتم، تصادف با ماشین اتفاق افتاد. تصادفی که شروع اتوبوس سواری بود.
Show more...
Personal Journals
Society & Culture,
Fiction
RSS
All content for اتوبوس is the property of Persian Media Production | رسانه پارسی and is served directly from their servers with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
اواسط پائیز، درست زمانی که هزار تا کار مهم برای انجام دادن داشتم، تصادف با ماشین اتفاق افتاد. تصادفی که شروع اتوبوس سواری بود.
Show more...
Personal Journals
Society & Culture,
Fiction
Episodes (12/12)
اتوبوس
۱۲. درس‌های اتوبوسی
هرچند که خیلی وقت‌ها به خاطر اتوبوس سواری کلافه شدم یا بیشتر وقت‌ها زیادی منتظر ماندم ولی آن‌قدر چیزها ازش یاد گرفتم که شاید اگر آن تصادف نبود، خیلی جاها و خیلی آدم‌های جدید رو نمی‌شناختم.
Show more...
5 years ago
8 minutes

اتوبوس
۱۱. همدم
اون روز بعد از تعطیل شدن، رفتم که منتظر اتوبوس بمونم. یکی از مریضای کلینیک داشت کنار ِ ایستگاه اتوبوس سیگار می کشید. تا من رو دید سیگارش رو خاموش کرد.
Show more...
5 years ago
8 minutes

اتوبوس
۱۰. نقاش
توی اتوبوس نشسته بودم که یه دختری سوار شد. یه عالمه وسیله‌های مختلف و یه ساک گنده‌ی چمدون‌مانند دستش بود.
Show more...
5 years ago
8 minutes

اتوبوس
۹. همه مسافریم!
اتوبوس یه خوبی‌ای که داره اینه که روی هیچکس برچسبی نمی‌زنه. همه با هم برابرن؛ سوار یه وسیله‌ی نقلیه با چهار تا چرخ گنده می‌شن و کنار هم می‌رسن به مقصدی که می‌خوان.
Show more...
5 years ago
8 minutes

اتوبوس
۸. مصاحبه
اتوبوس رسید به خیابان بیست و سوم. همان‌ جایی که من باید پیاده می‌شدم. خیابان‌ها جدید بود. به نظر می‌آمد برای جای پارک ماشین باید حتما پول داد.
Show more...
5 years ago
8 minutes

اتوبوس
۷. روز مادر
داشتم می رفتم اتوبوس سوار شم که توی راه، وسط حیاط جلوی دانشگاه، متوجه تابلوهایی شدم که یه گروه از دانشجوها برای روز مادر تدارک دیده بودند.
Show more...
5 years ago
8 minutes

اتوبوس
۶. خانم و آقای عزتی
توی حیاط، روی پله‌های ورودی کتابخانه، زیر آفتاب نشسته بودم که یهو یاد خانم و آقای عزتی، سرایدارهای دبستانم افتادم.
Show more...
5 years ago
9 minutes

اتوبوس
۵. زنی با دامن بلند قهوه‌ای
اتوبوس ایستاد. یه خانمی با دامن بلند قهوه‌ای، کت مخمل قهوه‌ای خیلی تیره، یک کلاه خز و گوشواره‌های بزرگ قدیمی مرواریدی سوار شد.
Show more...
5 years ago
7 minutes

اتوبوس
۴. خوش آن کسان که دلی شادمان کنند
اون روز توی همین فیسبوک یه نوشته‌ای خوندم و اتفاقا به اشتراک هم گذاشتم. نوشته بود اگه می‌تونین باعث خوشحالی آدما بشین حتما این کار رو بکنین. دنیا به این آدما بیشتر احتیاج داره.
Show more...
5 years ago
8 minutes

اتوبوس
۳. پیرمرد
پیرمردی که توی اتوبوس دیدم، مرا یاد نادر نادرپور انداخت و شعری که در وصف روزهای غربت و تنهایی سروده بود.
Show more...
5 years ago
8 minutes

اتوبوس
۲. مواجهه اول!
اولین باری را که سوار اتوبوس شدم خوب یادم است. مثل آدم‌هایی که به موزه می‌روند، تا تهش را برانداز کردم.
Show more...
5 years ago
8 minutes

اتوبوس
۱. تصادف
اواسط پاییز، درست زمانی که هزار تا کار مهم برای انجام دادن داشتم، تصادف با ماشین اتفاق افتاد. تصادفی که شروع اتوبوس سواری بود.
Show more...
5 years ago
8 minutes

اتوبوس
اواسط پائیز، درست زمانی که هزار تا کار مهم برای انجام دادن داشتم، تصادف با ماشین اتفاق افتاد. تصادفی که شروع اتوبوس سواری بود.