در «گفتکست» کمی خاطره داریم و کمی تاریخ، البته تاریخ مردم. اینجا خاطرات را گردآوری کردهایم، دستهبندی میکنیم و کنار هم میچینم.
در «گفتکست» کمی خاطره داریم و کمی تاریخ، البته تاریخ مردم. اینجا خاطرات را گردآوری کردهایم، دستهبندی میکنیم و کنار هم میچینم.
ما در عصری زندگی میکنیم که به نظر میرسد با فراوانی «انتخاب» محاصره شدهایم و در حال غرق شدن در آن هستیم. جوانی و فراوانی «انتخاب» باعث میشود ما گاهی فراموش کنیم که تقاطع رویدادها و یا تقدیر هم در زندگی ما نقش دارد. در این «گفتکست» خاطراتی میشنویم از مواجهه انتخاب و تقدیر.
گفت جامعه: خواستگاری
امروزه دیگر تقریبا خواستگاری نقطه پایان یک دوره چندین ساله رابطه است .اما زمانی نه چندان دور خواستگاری نقطه آغاز یک تعهد عمرانی بود . ما از دورانی که هدف ازدواج مشخص،سوالات دو طرف محدود ، انتظارات دو خانواده ناچیز، گزینش ها ندید-قبول و مراسم ها مینی بوسی اتوبوسی بود به سمت دورانی آمدیم که در آن جلسه خواستگاری بیشتر یک مهمانی مد و بشن است. این قسمت از «گفتکست »
سیر تحول خواستگاری در چهار دهه اخیر را ترسیم خواهد کرد سیری که در آن خواستگاری از یک روز موعود به یک مهمانی برندنمایی تبدیل شده است.
!گفتکست کودکی: سانحه!
در کودکی، بازی تمام زندگی ماست. با این حال بسیاری از ما در این بازیها لحظاتی را تجربه کردهایم که وقتی به آنها فکر میکنیم خیلی خوشحالیم که آن روز و آن بازی خاص ناتمام ماند. سوی دیگر بازیهای کودکی سانحه و گاهی حتی مرگ است. سانحه در کودکی گاهی به واسطه محیط ناایمن، گاهی به واسطه ناآگاهی کودک، گاهی به خاطر خوشی بیش از حد و گاهی هم به خاطر ناآگاهی بزرگترها رخ میدهد. در این «گفتکست» به مجموعهای از خاطرات مربوط به سوانح کودکیمیپردازیم که مرز بسیار باریک میان شادی و رنج را به ما یادآور میشوند.
«گفتکست ایران:زخم زلزله»
اگر بگوییم همه مردم در همه جای دنیا سهمی از
بلایای طبیعی دارند، سهم مردم ایران نیز زلزله است. در کشوری که 90% مساحت آن روی گسلها واقع شده است زلزله داستانی دارد به امتداد تاریخ آن کشور. همه ایرانیها در کنار رویدادهایی مثل انقلاب و جنگ، خاطرهای مربوط به زلزله نیز با خود به همراه دارند. این قسمت از «گفتکست» به خاطراتی مربوط به دو مورد از نمادینترین زلزلههای معاصر ایران یعنی زلزله بم و زلزله منجیل و رودبار اختصاص دارد.
«گفتکست جامعه: کرونای ایرانی
همهگیری کرونا از بهمن 1398 با کشف اولین موارد مشکوک در شهر قم رسما وارد کشور شد. در حالی که مردم در حال بحث بر سر تقصیر این شهر و آن شهر در شیوع کرونا یا برگزاری انتخابات مجلس در اعلام رسمی شیوع کرونا بودند کرونا داشت کارش را انجام میداد که همانا یافتن بدنهای سالم برای تداوم بقا خودش بود. دولت میدانست که باید واکسن تامین کند و کادر درمان را تقویت نماید. مردم هم میدانستند نباید تجمع کنند و به اماکن شلوغ بروند. اما هم دولت و هم مردم آنچه را که باید انجام نمیدادند! در نهایت ویروس کرونا که این همه بی توجهی را دید خودش در اردیبهشت 1401 فروکش کرد. 4 خاطرهای که در ادامه میشنوید چهار تصویر از مواجه مردم ایران با همهگیری کرونا است.
گفتکست ایران: زندگی روستایی
از زمانی که بشر وارد عصر کشاورزی شد تمایز بین شهر و روستا نیز به وجود آمد. در شهر طبیعت نقشی مسلط و آنی در زندگی انسان ایفا نمیکرد؛ در شهر پول و معیارهای اندازهگیری بین انسانها میانجیگری میکرد؛ در شهر انسانها بیشتر «فرد» بودند تا رعیت و روستا جایی بود که این ویژگیها در آن به چشم نمیخورد. سرزمین ما هم از این قاعده مستثنی نبود و تا اواسط دهه 1380 میان شهر و روستا تمایزی واقعی وجود داشت. این «گفتکست» به خاطراتی از دهههای 1340 تا 1370 میپردازد تا رنگ باختن تدریجی تمایز میان شهر و روستا در ایران را به تصویر
بکشد.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
«گفتکست اقتصاد: دهه کوپن»
تا قبل از انقلاب اسلامی 1357 مردم از نظر دسترسی به ارزاق عمومی دو وضعیت را بیشتر تجربه نکرده بودند؛ یکی ثبات و دیگری قحطی. وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید به رسم همه انقلابهای قبل از خود تلاش داشت خود را صادر کند، نظام جهانی هم مانند همه موارد قبلی با ورود از در تحریم و جنگ این انقلاب را در مرزهای خودش نگه داشت. جنگ و تحریم چارهای باقی نمیگذاشت جز توزیع عادلانه فقر و به این ترتیببه تجربه ثبات و قحطی گزینه سومی هم اضافه شد، تجربه کوپن. مقیاس این نظام توزیع کوپنی، که امروزه به عنوان یکی از نمادهای دهه 1360 شناخته میشود، به حدی گسترده بود که میتوان با قطعیت گفت تا پیش از آن کشور چنین تجربهای را از سر نگذرانده بود. بی دلیل نیست که هر ایرانی بالای 35 سال از این سازوکار خاطرهای با خود دارد چنان که این قسمت از «گفتکست» هم به سه خاطره مرتبط با این موضوع از دهه 1360 اختصاص دارد.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
جوانها از نوعی «گستاخی» برخوردارند که برآمده از «ندانستن» آنها است. این نوع گستاخی در تمام طول تاریخ برقرار بوده و فقط از شکلی به شکلی دیگر تغییر صورت داده است. در این قسمت از «گفتکست» مروری داریم بر همین تغییر صورت «گستاخی» جوانان ایرانی در طول دهههای 1360 تا 1400. این مخالفخوانی را هر جوانی با دلایل وادبیات خاص خود انجام داده است. هر چه قدر هم این دلایل و ادبیات متفاوت بوده باشند همه آنها در یک عبارت خلاصه شدهاند؛ «برو بابا!».
گفتکست ایران: پاسگاه
با شروع حکومت پهلوی در سال 1304 بسیاری چیزها باید تحت انحصار دولت قرار میگرفت. یکی از این بسیاری چیزها حق «اعمال خشونت» بود. در جامعهای پیش از پهلوی، نظمیه، دادگاههای عدلیه، دادگاههای شرعی، لوطیها، پهلوانان، عشایر، راهزنان هر کدام سهمی در اعمال خشونت داشتند. در چنین فضایی حکومت، طبیعتا، باید از همه خشنتر میبود تا بتواند همه این مدعیان را از میدان به در کند. از همین رو است که بارها از پدربزرگها و مادربزرگهای خود شنیدهایم که در زمان پهلوی حتی یک سرباز پاسگاه نیز اقتداری داشت از این نشان به آن نشان. این قسمت از «گفتکست» محتوی خاطراتی از دهه 1350 است که در آنها عمق اقتدار این نهاد تا فروپاشی آن با وقوع انقلاب اسلامی 1357 به تصویر کشیده شده است.
«گفتکست کارگری: شوخی درد»
کارگر به عنوان فردی که جز نیروی کارش چیزی برای فروش ندارد در عصر صنعت متولد شد. سرمایهداران انگلیسی به عنوان خالق این موجود از اساس دلسوزی برای کارگر را ضروری نمیدیدند. با مشاهده این میزان از قساوت مجموعهای متفکران فرانسوی و آلمانی شروع به دلسوزی برای این موجود کردند اما خروجی دلسوزی سوسیالیستی آنها شد اتحاد جماهیر شوروی. بنابراین کارگر برای دشمنان و دلسوزانش چیزی بیش از یک شوخی دردناک نبوده است. در صد سالی که از پیدایش طبقه کارگر در کشور ما گذشته است آنان موضوع آزمایش هر سه اقتصاد سرمایهداری، سوسیالیستی و نهایتا اسلامی قرار گرفتهاند. این قسمت از «گفتکست» محتوی 5 خاطره در حدفاصل دهههای 1340 تا 1380 است، خاطراتی که گویای این واقعیت هستند که واکنش کارگران ایرانی به عدم تغییر شرایطشان تحمل و شوخی بوده است.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
«گفتکست موسیقی: میراث محروم»
موسیقی هنری ما چه در شکل سنتی و چه در شکل نوین آن در سطح جهان حرف برای گفتن دارد. اما این افتخار جهانی، یتیمی در داخل است. دستاوردهای جهانی آن را همه به نام خود سند میزنند اما بقای داخلی آن به هیچ کس مربوط نیست. این موسیقی حامل میراثی عمیق است اما ما اغلب این میراث را با قضاوتهای سلیقهای و سیاستمدارانی هنرگریز به حاشیه میرانیم. این قسمت از «گفتکست» محتوی شش خاطراه از دهههای 1310 تا 1400 است که میخواهد گویای همین میراث و خسارتهایی باشد که رفتار سلیقهای و هنرگریزانه برای آن به بار آورده است.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
گفتکست ایران: اشغال
در برخی کشورها نیاز دارند که با شعر، نقاشی، موسیقی، سینما و این اواخر اینستاگرام، مفهوم «اشغال» را به مردمانشان بیاموزند و سپس در مورد این آموزشها از آنها امتحان بگیرند! در ایران «اشغال» جزوی از ناخودآگاه مردم است. «دلیران تنگستان» ساخته همایون شهنواز، «میرزا کوچک خان» ساخته بهروز افخمی، «هزاردستان» ساخته علی حاتمی، «کیف انگلیسی» ساخته سیدضیاالدین دری، «در چشم باد» ساخته مسعود جعفری جوزانی، «خاتون» ساخته تینا پاکروان و حتی «یتیمخانه ایران» ساخته ابوالقاسم طالبی را هر ایرانی اهل فرهنگی میپسندد؛ فارغ از گرایش سیاسی کارگردان در زمان ساخت اثرش یا در حال حاضر. دو تجربه مشخص ما از اشغال در تاریخ معاصر که میتوان از آنها خاطره استنادی ارایه داد به دهه 1320 و حضور نیروهای متفقین در کشور و دهه 1360 و حضور نیروهای عراقی در بخشهایی از خاک ایران بازمیگردد که اغلب ایرانیها اگر سنشان قد دهد، چیزی از آنها در خاطر دارند.
گفتکست ایران: بعد از انقلاب، قبل از جنگ
یکی دو سال بعد از هر انقلابی هیچ فصلی ندارد و تمام مدت بهار است. هم حال و هوای سیاست بهاری است و هر لحظه باید منتظر خبری بود، هم همه طبقات و اقشار و گروهها آرزوهای خود را در پیش میگیرند و هیچ ممیز و محتسبی هم برای رسیدگی به آرزوهای سازنده و مخرب مردم در کار نیست. با این حال تجربه نشان داده است که همیشه ناظمین مدرسه جهانی بهار هر انقلاب را، فارغ از این که در شرق یا غرب عالم رخ داده باشد، با جنگ مهر و موم میکنند. در این قسمت از «گفتکست» خاطراتی بشنوید که در آن مردم ما از جنبههای مختلف زندگی خود بین 22 بهمن 1357 تا 30 شهریور 1359 سخن میگویند.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
گفتکست زنان: فرزندآوری
یک مرد به سختی میتواند در مورد فرزندآوری تحلیلی داشته باشد و این دقیقا همان وضعیتی است که من در آن قرار دارم. از این جهت، این «گفتکست» کاملا از تجربه شش زن از فرزندآوری خود و یا نزدیکانشان در دهههای 1340 تا 1400 استخراج شده است. در طی این سالها فرزندآوری هر روز بیشتر از یک روزمرگی ساده به سمت تبدیل شدن به یک رویداد یا اتفاق حرکت کرده است. اطلاعات مربوط به فرزندآوری از یک سنت شفاهی به یک حوزه دانش تخصصی تبدیل شدهاند. مادرانی که سابقا تنها نقششان یا مهمترین نقششان خانهداری بود حالا نقشهای رنگارنگی در زندگی بر عهده میگیرند. اکنون نیز فرزندآوری از یک رویداد فراتر رفته و به یک پروژه تبدیل شده و تمامی اعضای خانواده از دور و نزدیک با همه شیوههای سنتی و صنعتی که سراغ دارند میکوشند از جنینی که در راه است حفاظت کنند.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
گفتکست ایران: نه کهنه، نه نو
زندگی کردن در عصر کشاورزی از جهت درک فصلها، ساعت خواب و ساعت بیداری، استفاده از رخت و لباس، طی کردن مسافت و ابزارهای آن، تقسیم بندی فضای درون و بیرون خانه، موضوعات و محافل گپ و گفت، یافتن شریک زندگی، یافتن کار و فرزندآوری یک مجموعه کامل بود. از این سو زندگی در عصر صنعت هم یک مجموعه کامل بود و هست که به تدریج همه میراث عصر کشاورزی را در همه جنبههای آن عقب میزند. این فرایند از دهه 1320 برای عموم مردم آغاز شد و به نظر من با انتشار سیمکارتهای اعتباری ایرانسل از 29 مهر 1385 تکمیل شد. این قسمت از «گفتکست» به خاطراتی از دهههای 1340 تا 1360 میپردازد که در آنها این انتقال از زندگی در عصر کشاورزی به زندگی در عصر صنعتی از جنبههای مختلف نقل شده است.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
گفتکست انسان: رنج و باور
جایی از آرنولد توینبی، مورخ بزرگ انگلیسی، خواندم که میگفت «تا درد نکشیده باشی، بزرگ نخواهی شد!» رنج و درد ارتباط مستقیمی با انتشار روح انسان در ابعاد مختلف این هستی دارد، چه همین چهار بعد فعلی باشد و چه بیست و چند بعدی که برخی متخصصان فیزیک کیهانی مطرح کردهاند. البته برای ما که زندگی در روزگار کاسبی از رنج و درد قسمتمان شده است این ملاحظه نخنما و شعاری به نظر میرسد اما نمیتوان کتمان کرد از تجربه رنج و درد روح بزرگ میشود و باور پیدا میشود. اگر سمجی پیدا شود که بپرسد که خب این باور به چه درد میخورد؟ من پاسخ میدهم تا وقتی از هم نپاشیده باشی، نخواهی فهمید! و اگر تا به حال از هم نپاشیدهای پس هنوز در آکوریوم هستی!
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
گفتکست ایران: نوگردانی
با انقلاب سیاسی (انقلاب فرانسه) و انقلاب صنعتی آگاهی و زیست بشر به دست انسان آنگلوساکسون به شکلی متحول شد که عصر کشاورزی جای خود را به عصر صنعت داد. از اینجا به بعد اروپایی آنگلوساکسون «نو» بود و همه غیر آنگلوساکسونها «کهنه». ایران ناگزیری «نو» شدن را قبل از هر جایی در جنگ اول و دوم خود با روسیه برای حفظ جنوب قفقاز، حس کرد. اینجا از این بحث که خود روسیه چقدر «نو» شده بود و آیا میشد آن را مرجع درست «نو» شدگی به شمار آورد، میگذریم. بین دهه 1830م./ 1240ه.ق. که جنگ ایران و روسیه در آن به پایان رسید و دولت ایران متوجه جهان «نو» شد تا وارد شد جهان «نو» به خانه ایرانیها در دهه 1940م./1320 ش. حدود 120 سال فاصله است. دهههای 1320 تا 1360 از جهت تاریخ ورود ابزار «نو» به خانههای سنتی ایرانیها دستمایه شمار فراوانی آثار تلویزیونی و سینمایی قرار گرفتهاند؛ «گراند سینما» حسن هدایت، «روزگار قریب» کیانوش عیاری، «در چشم باد» مسعود جعفری جوزانی و«زیر بازارچه» رضا ژیان از جمله این آثار هستند. این قسمت «گفتکست» نیز از لابهلای خاطرات استنادی مردم این جنبه از تاریخ ایران را جستجو کرده و به تصویر میکشد.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
گفتکست سفر: دلهرۀ دلچسب
به این واقعیت میپردازد که سفر یک گسست است. بشر چه در عصر کشاورزی و چه در عصر صنعت همیشه سعی بر این داشته که همه جنبههای سفر را پیشبینی و مدیریت کند اما سفر همیشه یک گام از ما جلوتر است. در این قسمت از «گفتکست» به مجموعهای از خاطرات سفر در دهههای 1380 و 1390 میپردازیم که نشان میدهند سفر همیشه گسستی است در روال روزمره زندگی که علیرغم دلهرهای که با خود دارد، ما همیشه از شگفتانههای آن استقبال میکنیم.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
گفتکست هشت سال: چهره دوم
بر خلاف قسمت اول این پادکست که به «چهره اول» هشت سال جنگ تحمیلی میپرداخت و آن چهره بیشتر گویای تزکیه نفس، تعالی معنوی و بروز رشادتهای رزمندگان ما بود، این قسمت و «چهره دوم» صورت دیگری جنگ را به تصویر میکشد. جنگ درد، زجر، فروپاشی و روانزخم هم دارد و ما در «گفت»، نسبت به نهادهای دستاندکار و دارای ردیف بودجه، دست بازتری برای ترسیم این ویژگیهای جنگ داریم. جنگ ما از جنس جنگ جهانی اول و دوم، یا جنگهای استعماری غرب در جهان سوم نبود چرا که آن جنگها به طمع «فضای حیاتی»، به بهانه «دفاع از جهان آزاد» یا با توجیه «دفاع از زحمتکشان جهان» و در واقع برای تقسیم و بازتقسیم جهان به وقوع میپیوستند. در عین حال، با این جملۀ از یکی از تاریخنگاریهای جنگ جهانی دوم نمیتوان مخالف بود که «شکوه چیزی است که از دنبال میآید. در خود میدان نبرد تنها ترس، درد، زجر و از پاافتادن است که به چشم میخورد.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.»
گفت کست هشت سال: چهره اول
عدد هشت شاید به تنهایی معانی و تداعیهای متعددی برای هر ایرانی به دنبال داشته باشد اما وقتی در کنار واژه سال به کار رود برای بسیاری از ایرانیها قبل از هر چیز «جنگ تحمیلی» سالهای 1359 تا 1367 عراق علیه ایران را تداعی میکند. برای ترسیم زوایا مختلف این جنگ نهادها و بودجههای متعددی دست اندرکار هستند. همین واقعیت هم دست بسیاری از این نهادها و افراد را برای ترسیم این جنگ بسته است. «گفتکست» در این قسمت و قسمت بعد به خاطراتی از زرمندگان حاضر در این نبرد میپردازد. واژه «چهره» کاملا عامدانه انتخاب شده به شکلی که مخاطب بعد از آشنایی با دو چهرۀ این جنگ، هر عنوانی را که مناسب میداند به جای «چهره اول» و «چهره دوم» به کار گیرد.در «چهره اول» همان تصویر آشنا از جنگ تحمیلی ترسیم میشود که در آن جنگ محلی برای تزکیه نفس، تعالی معنوی، بروز رشادتها و گاهی اوقات طنازی بود.
«محتوای بالا بر اساس خاطرات استنادی تولید شده است برای دسترسی به نسخه کامل سند صوتی (خاطره دهنده، خاطره گیرنده، زمان و مکان ضبط خاطره) خاطرات فوق به
تلگرام (https://t.me/Gofttt_ir)
ایتا (https://eitaa.com/gofttt_ir)
مراجعه نمایید.