
«ولی خب، گاهی وقتا چاره ای نیست.»
در ادبیات معدنی، واژه ای به نام “مجتمع” هست.
درواقع مجتمع های معدنی، تعریف عملیاتی اقتصاد هستن. مجتمع هایی که دارای واحدهای مختلف معدنی از اکتشاف تا تولید محصولن. “مجتمع معدنی” به شکل امروزی، زاییده انقلاب صنعتی بود. متمرکز کردن واحدهای مختلف و ارتباط این واحدها، برای تولید بیشتر و بهتر. این ارتباط نه تنها بین تجهیزات، بلکه میان انسان با وسایل هم شکل دیگه ای به خود گرفت. حالا، انسان فهمیده بود برای بهینه بودن، باید تمام چرخه به سمت بهینه شدن حرکت کنه. پس، انسان که بخشی از این چرخه هست، باید زندگی بهتری نسبت به برده های ادوار گذشته داشته باشه.
مجتمع های معدنی با فرگشت اقتصاد، تغییر می کنن و ممکنه مجتمعی که در دهه های گذشته مجتمع معدنی محسوب می شده، امروزه در حد خُرده کارگاه های جزیره ای تنزل پیدا کرده باشه هر چند از قضا همچنان عنوان “مجتمع” را با خود یدک بکشه.(با حلواحلوا گفتن، دهان شیرین نمیشه)
همواره، با تغییرات عملی اقتصاد، معدن نیز که زیر چتر اقتصاد سایه گرفته، دچار تغییرات مختلفی می شه. تقریبا می شه گفت مجتمع، در عمل تلاش برای تعریف عملی عبارت “از تولید تا محصول” بود، تعریفی که از دل اقتصاد و انقلاب صنعتی زاده شد.
ضمنا ممنون از متین فروزمند بابت همراهی های همیشگی.
موسیقی:
آلبوم موسیقی دستهای آلوده به آهنگسازی بابک بیات و با صدای نیما مسیحا