
اگر حماسههایی که همیشه خیال میکردی افسانهاند، در واقع کلید گشودن رازهای تاریخ باستان باشند چه؟ شاهنامه فردوسی چیزی فراتر از شعر است؛ گنجینهای از سرنخهاست که در برابر چشمانمان پنهان شدهاند. با ما همراه شو تا در سفری به ژرفای بزرگترین حماسه ایران، مرز میان واقعیت و افسانه را بازشناسیم.روایت و تحلیل داستان خواستگاری روشنک و خوابهای کید هندی در شاهنامهاین بخش از شاهنامه، چنانکه استاد ملکی شرح میدهد، دو روایت متمایز دارد: نخست، خواستگاری و ازدواج اسکندر با روشنک، دختر دارا، و سپس خوابهای شگفتانگیز «کید»، پادشاه خردمند هند، و تعبیرهای نمادین آنها به دست «مهران».۱. نامه و وعدههای اسکندراسکندر پس از نوشتن نامهای به مادر روشنک، نامهای جداگانه برای خود روشنک میفرستد و در آن صفات همسر دلخواهش را برمیشمارد: دختری دلارای و بارای، با شرم و ناز و گفتاری نرم. او وعده میدهد که روشنک «سر بانوان» و «زیبای تاج» خواهد شد و همه تشریفات رسمی در آوردنش رعایت میشود؛ از جمله همراهی مادر روشنک و حضور موبد اصفهان در کاروان.۲. پاسخ دلارای و رضایت خانواده داراروشنک و مادرش ابتدا اندوهگین میشوند اما سرانجام پاسخی خردمندانه مینویسند. دلارای، مادر روشنک، در نامه خود عدالت اسکندر را میستاید، از مجازات قاتلان دارا (ماهیار و جانوشیار) قدردانی میکند و او را جانشین قانونی دارا میداند.۳. تدارکات خواستگاری رسمیاسکندر مادر خود را از عموریه فرا میخواند تا با تشریفات کامل به اصفهان رود. او هدایای فراوانی چون تاج، دیبای رومی، دینار، زیور و کنیز به همراه میفرستد. در اصفهان استقبال باشکوهی برپا میشود. با وجود این ظواهر، استاد ملکی به بیت «پر از خنده لبها و دل پر ز خون» اشاره میکند تا نشان دهد ایرانیان از این وصلت در باطن ناخشنود بودند.۴. دیدار روشنک و اسکندراسکندر با دیدن روشنک شیفته او میشود. فردوسی میگوید: «تو گفتی خرد پروریدش به مهر». از نگاه اسکندر، روشنک پنج خصلت برتر دارد: بزرگی، آهستگی، خرد، شرم و شایستگی.۵. ورود به داستان کید هندیدر ادامه، استاد ملکی به داستان «کید»، پادشاه هند، میپردازد که در ده شب ده خواب شگفت میبیند و تعبیر آنها را از حکیمی به نام مهران میخواهد.۶. نمونههایی از خوابها و تعبیر آنهاخواب فیل در خانه: نماد پادشاه ستمگر است که میآید و میرود، اما نام ننگینش باقی میماند.تخت خالی: نشانه پادشاهی ناپارسا و خشمگین که دورانش تیره است.پارچهای که چهار مرد میکشند: چهار دین بزرگ (زرتشتی، یهودی، مسیحی، و دینی تازه از دشت سواران نیزهگذار) که با یکدیگر در کشاکشاند.مرد تشنه و ماهی: روزگاری که دانایان خوار و طرد میشوند.شهر کوران: نشانه زمانی است که نادان پیشوا میشود و خرد بیارزش میگردد.اسب دو سر: کنایه از حرص و سیریناپذیری مردمان و بیبهرگی درویشان از مال دنیا.سه خُم: نشان بینصیبی و خفت درویش در روزگار بیعدالتی.گاو و گوساله: نماد زمانهای که نیرومندان از ناتوانان بهرهکشی میکنند.چشمه خشک در دشت تر: تصویری از پادشاهی بیدانش که همه توان کشور را صرف لشکر میکند و خود و سپاهش نابود میشوند.۷. اندرز مهران به پادشاه هندمهران به کید میگوید از جنگ با اسکندر پرهیز کند و چهار دارایی خود را به کار گیرد: دختر زیبا، فیلسوف دانا، پزشک بیهمتا، و قدحی جادویی که آب را خنک نگاه میدارد.۸. واژگان مهمجامه: پارچه، نه لباس دوخته.بدره: کیسه سکه.چون (پیش از عدد): حدوداً.نیارد: نتواند.مسگال: بیندیش، از مصدر سگالیدن.۹. تحلیل نهایی استاد ملکیاستاد ملکی بر شخصیت دادگر اسکندر و اهمیت تشریفات سیاسی در فرهنگ ایران باستان تأکید دارد. به باور او، فردوسی با دقتی چون فیلمنامهنویس صحنهها را میسازد و «خرد» را محور روایت قرار میدهد. در بخش خوابها، او «خواب» را نماد آرزوها و ترسهای نهفته انسان میداند.در جمعبندی، استاد ملکی خوابهای کید هندی را ابزاری برای نقد اجتماعی و سیاسی در شاهنامه میداند. فردوسی این خوابها را برای بیان هشدارهایی درباره استبداد، نادانی، فراموشی دانش و حرص بیپایان در دل داستان جاسازی کرده است. این خوابها «مینهای معنایی»اند که فردوسی در لایههای متن نهاده تا در هر عصر، خوانندهی خردمند پیام نهفتهی آن را دریابد.