All content for رادیو روزانه(پادکست زندگی) is the property of IndependentPersian / ایندیپندنت فارسی and is served directly from their servers
with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
رادیو روزانه ایدیپندنت فارسی برنامه هایی در حوزه زندگی پخش می کند
«اجباری کردن حجاب رویهای شنیع، دلآزار، عقلستیز و بیگانه با دیانت حق و عدل است که حکومت جمهوری اسلامی ایران به شیوههای مختلف اجرا میکند؛ چه با گشت موسوم به ارشاد و چه در ادارات و اماکن دولتی با زمزمه قطع خدماترسانی به بخشی از شهروندان.» اینها نخستین جملات بیانیهای است که بهتازگی در مخالفت با حجاب اجباری و گشت ارشاد منتشر شده است؛ اما نویسندگان و امضاکنندگان این بیانیه زنان تحت سرکوب جمهوری اسلامی به بهانه آنچه این حکومت بدحجابی و بیحجابی میخواند، نیستند؛ بلکه ۱۵ نفر از مردانیاند که خود را «نواندیش دینی» مینامند و در عین باورمندی به مذهب شیعه و دین اسلام، در برخی موارد، با دیدگاههای سنتی درباره اعتقادات و آداب دینی و بسیاری از رویههای برگرفته از دین در حکومت جمهوری اسلامی ایران، اختلافنظرهای اساسی دارند.
اغلب حجلهها به دو صورت ساخته میشوند. آنطور که علی بلوکباشی، مردمشناس، در کتاب «نخلگردانی» آورده است :« نخست، حجلههای مخصوص مراسم سوگواری جوانان ناکام و مجالس و دستههای عزاداری محرم؛ این نوع حجلهها را معمولاً به شکل اتاقک استوانهای ستوندار بدون دیواره و با سقفی گنبدی یا تاجیشکل روی صفحه یا طبقی مدور از چوب میسازند و سطوح ستونها و دورادور کتیبۀ زیر سقف آن را آینهکاری و نقاشی، یا با کاغذهای رنگین و آویختن شرابههای بلورین و گویهای رنگارنگ تزیین میکنند.» تزیینات حجلهها معمولا شامل فانوس، شمعهای سیاه و سفید، لاله و چراغهای روشن است؛ و در برخی مناطق، پرهای بزرگ پرندگان را رنگ قرمز، سفید و مشکی میزدند و بالای حجله میگذاشتند. حجلههای مخصوص جوانان را در روزهای سوگواری بهویژه روز سوم، هفتم و چهلم، جلوی خانه صاحب عزا، مسجد، و سر کوچه و گذرگاهها میگذارند و در شب هفتم، سر مزار درگذشته میبرند. حجلههای محرم را جلوی حسینه، مسجد و مکانهای عزاداری میگذارند و دستههای عزاداری در روزهای تاسوعا و عاشورا آنها را حمل میکنند.
فریضه حج پنجمین رکن اسلام و سنت ابراهیم پیامبر است؛ مسلمانان در دهه اول آخرین ماه قمری (ذیالحجه) به مسجدالحرام در شهر مکه در عربستان سعودی میروند و مناسک خاص آن را به جا میآورند. هر فرد مسلمان واجد شرایط که از نظر جسمی و مالی، توانایی ادای این فریضه را مطابق با احکام شرعی داشته باشد، باید یک بار در طول عمرش این فریضه را ادا کند. حج افزون بر واجبات و مستحبات دیگر، چهار رکن اساسی دارد که عبارتاند از: احرام، توقف در عرفه، طواف زیارت، سعی بین صفا و مروه. در واقع، حج نمایش تمکین مسلمانان در برابر خداوند بزرگ و نماد همسبتگی آنان است. این فریضه بزرگ در سال نهم هجری، که به عامالوفود مشهور است، فرض شد. البته پنچ رکن اصلی اسلام عبارت اند از: ۱.شهادتین: اقرار به دو شهادت به یگانگی خداوند (لا اله الا الله) و نبوت پیامبر اسلام (محمد رسولالله) ۲.نماز ۳.زکات ۴.روزه ۵.حج هرچند نماز روزی پنج بار، زکات سالی یک بار و روزه ماه رمضان هر سال یک بار تکرار میشود، حج در طول عمر فرد مسلمان فقط یک بار فرض است. از سوی دیگر، ارکان اسلام به دو بخش بدنی و مالی تقسیم میشوند: نماز و روزه عبادت بدنیاند و زکات عبادت مالی است؛ اما حج فریضهای است فراگیر که ادای آن مستلزم هزینه مالی و فعالیت بدنی است. بنابراین، فریضه حج ویژگیهای بسیاری دارد که در ابعاد گوناگون زندگی انسان آشکار میشود. در اینجا تنها به چند ویژگی عمده حج اشاره میکنیم: •وحدت: شگفتانگيزترين حكمت مشهود در حج احساس وحدت و همبستگی است كه در حد اعلای مفهوم انسانيت، به بركت اسلام به وجود میآيد، بهگونهای که عالم و جاهل، كوچک و بزرگ، زن و مرد، سياه و سفيد، در كنار يک «كانون» و بر اساس يک «قانون» میجوشند و میخروشند، میروند و میدوند، مینشينند و بر میخيزند. و اين خيزش و خروش، رفت و بازگشت، چرخيدن و گرديدن همه در يک جهت و در يک خط و در يک مدار و بر يک محور است و اوج وحدت و همسبتگی مسلمانان را آشکار میکند.
نیلوپر یا نیلوفر نام جشنی باستانی است که در خرداد روز از ماه تیر در ایران برگزار میشد. شادی و جشن گرفتن در تاریخ ایران باستان جایگاه و اهمیت ویژهای داشت . ایرانیان باستان که زرتشتی بودند، نه تنها دوری از بدیها و نیروهای اهریمنی را تبلیغ و ترویج میکردند که خوبیها و جلوههای اهورایی را با برگزاری جشن و شادی گرامی میداشتند.
جشن نیلوفر در بسیاری از متنهای تاریخی مثل «آثارالباقیه» اثر ابوریحان بیرونی و کتاب «بُن دَهِش» که در دوران ساسانیان نوشته شده، مراسمی بوده در پیوند با نیلوفر و ایزدبانوی آناهیتا و همچنین پاکی و نیالودگی.
بهار ایران پر از لطافت و عطر گل است. به هر کوی و برزنی که گذارت بیفتد، عطر گلها مدهوشت می کند. اصلا از اول تا آخر این فصل عطر بهشت پیچده انگار و چیزی که این فضا و هوا را در بسیاری از شهرهای ایران خاص تر می کند، سنت گلابگیری است. باستانشناسان می گویند ایرانیان از هفت هزار سال پیش تاکنون گل سرخ یا همان گل محمدی پرورش میدادهاند و هزار سال است که عرق این گیاه خوشبو را میگیرند و از آن برای مقاصد مذهبی، غذایی و دارویی استفاده میکنند. مناطق مختلفی در ایران از جمله میمند فارس، تهران، سمنان و لالهزار کرمان، دودانگه مازنداران و چند شهر دیگر گلاب تولید میکنند. گلاب انواع مختلف دارد که بدست آوردن هر کدام از آن بستگی به اندازه گل و اینکه چند بار تقطیر شود، دارد. گلاب سنگین یا گلاب ممتاز که همانطور که از نامش پیداست بهترین نوع گلاب است. گلاب سبک: که نیاز به گل کمتری دارد و قیمتش هم مناسبتر از گلاب سنگین است
پروژهای که با هشتگ «فم تریپ» شهرت یافته، شکل کوتاهشده فمیلیارایزِیشِن تریپ (FAMILIARIZATION TRIP) یا همان سفر معرفی و آشنایی است. این پروژه به دلیل حواشی سیاسی گردشگری و محدودیت زندگی ایرانی در مرکز توجه و انتقاد جامعه بوده است. فم تریپ یا همان سفر آشنایی بنا بود پروژهای برای معرفی اماکن دیدنی ایران بهخصوص اماکن مذهبی برای جذب گردشگر خارجی و ویترینی برای نمایشِ نبودِ محدودیت برای سفر به ایران باشد. این مسئله که چرا برنامهای غیرسیاسی تا این حد با اعتراض مواجه شده است را باید کنار مسائلی دید که از نظر شهروندان ایرانی، تلاش جمهوری اسلامی برای پنهان کردن واقعیت زندگی، تفریح و ظرفیتهای گردشگری در ایران است. مسئولان جمهوری اسلامی، در دو دهه گذشته، بارها بر ضرورت توسعه و کسب درآمد از گردشگری سخن گفتهاند، اما نتیجه اقدامهای صورتگرفته محدودیت گردشگری در ایران است، محدودیتی که حتی دامن گردشگری داخلی را هم گرفته است. حکومتی که از همان آغاز سر عناد با مفهوم هویت ملی داشته است و در روزهای نخست پیروزی انقلاب، تلاش کرد پاسارگاد و تختجمشید را ویران کند و حاصل عملکردش آسیب جدی به میراث فرهنگی و گردشگری بوده، در پروژه و برنامههای امنیتی معرفی ایران نیز صادقانه عمل نکرده است. الگوی «ایران اسلامی» برای تبلیغ تاریخ ایران همواره منوط به چشمپوشی از هویت ملی، باستانی و ظرفیتهای طبیعی بهنفع تبلیغات مذهبی بوده است. علت اینکه چرا جذب گردشگر در ظاهر سیاست حکومت است اما در اصل تمایلی برای بهبود و توسعه گردشگری وجود ندارد در یک عامل نهفته است: مغایرت جذب گردشگر، توسعه امکانات تفریحی و گردشگری طبیعی و تاریخی با برنامههای مذهبی در ایران. اما در شرایطی که اقتصاد همسایگان جمهوری اسلامی ایران بهشدت به صنعت گردشگری وابسته است، محدودیتهای مذهبی نهتنها ایران را، بهرغم وجود ظرفیتهای طبیعی و تاریخی، عقب نگه داشته، بلکه به خروج گسترده ارز بهدلیل سفر ایرانیان به کشورهای همسایه منجر شده است. به این ترتیب، گردشگری ایران سکهای است که دو رو دارد، یک روی آن مخالفت، محدودیت، بیتوجهی و تخریب ظرفیتهای گردشگری است و روی دیگر تلاش برای تبلیغ سیاسی گردشگری است.
شیراز شهر همیشه اردیبهشت است. چه آن زمان که از کوچههای عفیف آباد میگذری و چه وقتی که در باغهای ارم، دلگشا، جهان نما، و باغهای همیشه سبز نارنجش به گشت و گذار میپردازی و میگذاری که احساست هوایی بخورد. گویی پیشینیان فرزانه ما خوب میدانستند که دقیقا درختهای نارنج را باید در شیراز کاشت. درستترین نقطه اقلیمی که طول سال سرسبزی به دنیای اطرافشان هدیه دهند و چشمها را سرشوق بیاورند. ماه اردیبهشت شیراز که جای خود دارد. ماهتر از هر ماهی. آنجا که دیگر شکوفههای سفید بهار نارنج باز شدهاند و جویهای آب پر شدهاند از گلبرگهای سفید ریز و درشت که چشم هر بینندهای را جلا میدهد. بماند که دیگر عطر بهار نارنج در کوچه پس کوچههایش چه حس شاعرانگی در وجودت به رقص میآورد و آواز پرندگان سرخوش میان درختها غزل زندگی را در وجود میسراید. درباره نام شهر شیراز و اینکه این اسم چه ریشهای دارد، با توجه به سندهای تاریخی نام شیراز از الواح گلی ایلامی متعلق به ۲ هزار سال پیش از میلاد که در گوشه جنوب غربی این شهر یافت شد، گرفته شده است. در این لوحها به شهری به نام تیرازیس اشاره شده است که بر اثر گذر زمان به شیراز تغییر نام داده است. در کاوشهای باستانشناسی در تخت جمشید، که سال ۱۳۱۴ خورشیدی به سرپرستی جورج کامرون انجام شد، خشت نبشتههایی عیلامی بدست آمدند که بر روی چند فقره از آنها به قلعهای بنام «تیرازیس» یا «شیرازیس» اشاره شده است. جالب اینکه مهرههایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام، در محل قصر ابونصر یافت شده است که حاوی نام «شیراز» هستند.
«بزرگترین زندان روزنامهنگاران» عنوانی است که به ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی دادهاند. روز سوم مه روز جهانی آزادی مطبوعات است، که به پیشنهاد یونسکو در چهلوهشتمین اجلاس سازمان ملل به تصویب رسید. دلیل انتخاب این روز سالروز انتشار اعلامیه ویندهوک است. اعلامیه ویندهوک دعوتی تاریخی است به آزادی مطبوعات. این اعلامیه از آزادی مطبوعات بهعنوان عنصر حیاتی حق آزادی بیان، مطابق با ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر، حمایت و تاکید میکند که وجود مطبوعات مستقل، متکثر و آزاد لازمه پیشرفت و بقای دموکراسی و توسعه اقتصادی است. آنچه جمهوری اسلامی را در برخورد با روزنامهنگاران به حکومتی هولناک تبدیل میکند این است که در هیچ دورهای از تاریخ، همانند چهاردهه گذشته عرصه بر رسانهها و روزنامهنگاران تنگ نشده است. مدیریت و کنترل صدور مجوز، قوانین سخت ممنوعهها، فشار امنیتی مداوم بر روزنامهنگاران و خانوادههای آنان در مدت فعالیت، دستگیری و شکنجه و زندان به جرم نوشتن مطالبی خلاف نظر حکومت، همگی سبب شده است زندانهای نظام اسلامی از روزنامهنگاران خالی نباشد. در دورههای توقیف فلهای نشریات، مانند سالهای آغازین دهه هشتاد، تعداد روزنامهنگاران زندانی به حدی بالا بود که به گفته برخی پیشکسوتان این حوزه، میشد مجربترین تحریریه تاریخ ایران را در زندان اوین تشکیل داد. حکومت جمهوری اسلامی همواره برای فرار از اتهام سرکوب آزادی بیان، به روزنامهنگاران برچسب همکاری با بیگانگان و حتی اتهامهای اخلاقی وارد کرده و آنها را مجبور به اعترافهای تلویزیونی برای پذیرش این اتهامهای دروغین کرده است. در این عرصه، زن و مرد، پیر و جوان برای حکومت تفاوتی ندارد و زندانهای ایران از روزنامهنگاران ۲۰ ساله تا پیشکسوتان ۸۰ ساله را به خود دیده است. شمار روزنامهنگاران زندانی در جمهوری اسلامی تا حدی است که شاید بتوان گفت کمتر روزنامهنگار غیروابستهای در رسانههای ایران است که تجربه احضار برای بازجویی، شنود تماسها و زندان را نداشته باشد. فشارها و شکنجههای روانی به حدی بوده است که گاهی بعضی روزنامهنگاران برای رهایی از آن راهی جز خودکشی ندیدند. حکومت اسلامی در دورهای با قتلهای موسوم به «قتلهای زنجیرهای» تلاش کرد بخش مهمی از چهرههای فعال فرهنگی، روزنامهنگار و روشنفکر را حذف کند و پاکسازی گستردهای صورت دهد.
ماه رمضان عید معنوی مسلمانان جهان است، ماهی که در آن مهربانی عبادت است. رمضان فرصتی است برای نزدیکی به پروردگاه در کنار صلح، آشتی، گذشت و تزکیه وجود از شرارت و شقاوت. ماه میهمانی خداوند، پاکسازی جسم و تازه شدن روح، ماه خالص کردن وجود از هر آنچه باعث گناه است. در تمامی مذاهب و ادیان الهی، آیینهای کم خوردن و کم آشامیدن، صحبت نکردن و دورههای نخوردن و نیاشامیدن وجود دارد. در آیین زرتشتی، روزهای چهارگانه روزهداری وجود دارد. در آیین یهود نیز روزه یوم کیپور از معروفترین روزهها است. در بین مسیحیان هم آداب و رسوم خاصی وجود دارد به نام روزه بزرگ، روز قبل از شروع روزه به روز «بوم باراگیتان» یا «جشن شادمانی اصلی» معروف است.رمضان با رویت هلال این ماه در آسمان شروع میشود و با رویت هلال ماه شوال به پایان میرسد و مسلمانان به شکرانه سی روز عبادت و تزکیه وجود، روز عید فطر را جشن میگیرند. مسلمانان در این ماه با پهن کردن سفره افطاری و سحری و دعوت از دیگران، روزهایی را که به باورشان به خداوند نزدیکترند، پاس میدارند. در اکثر کشورهای اسلامی، ماه رمضان از شادترین ماههاست، مردم بعد از افطار تفریح میکنند و گردشهای شبانه میروند.
سیزده به در از راه رسیده بعد از آنکه کنار آتش چهارشنبه سوری جمع شدیم و زردی من از تو سرخی تو از من سر دادیم .... حاجی فیروز با ترانه های شادش ما را برد به استقبال بهار خانه تکانی کردیم و گرد و غبار را از چهره ی زندگی شستیم سبزه سبز و هفت سین پهن کردیم دور سفره نشستیم و کلی آرزوی خوب کردیم برای چرخیدن زمین و زمان بر مدار خوشی و سرخوشی خودمان و دیگران
با گذشت بیش از ۴۰ سال از انقلاب ۵۷، هنوز هم خاطره پیامهای نوروزی شاه فقید ایران که هر سال از رادیو و تلویزیون ملی پخش میشد در خاطر ایرانیان مانده است، پیامهایی که در آن خبری از تهدید و دشمن نبود و سراسر آرزوی سلامتی و بهروزی برای مردم ایران و جهان بود... آرزوهایی که در این چهل و اندی سال گذشته اثری از آنها در صداوسیمای جمهوری اسلامی نمانده است. موسیقی و خوانندههای مردمی دیگر جایگاهی در برنامهسازیهای حکومتی ندارند و البته، به همین نسبت، مردم دلودماغ دیدن برنامههای فرمایشی را ندارند. برنامههایی که نه برای خوب کردن حال مردم، که برای تبلیغ ایدئولوژی و نظامی ساخته میشوند که گریه و اندوه را به شادی ترجیح میدهد.
از هرسو مردمان نغمههای شاد نوروزی سر میدهند. چه در میان ترافیک و شلوغی شهر، چه در دل دشتهای جنوب و جنگلهای شمال، چه در میانه شبهای پرستاره کویر یا ماسههای گرم ساحل خلیج فارس... نوروز روزی است که همه آغوشها گشودهترند، خندهها فراوانترند و کینه و اندوه کمتر است. نوروز زیباترین رسم این زمانه است. آیین رفتن به استقبال بهار و سال نو. : نرم نرمک میرسد اینک بهار، خوش به حال روزگار، خوش به حال چشمهها و دشتها، خوش به حال دانهها و سبزهها، خوش به حال غنچههای نیمهباز نوروز وقتی است که همه به هم میگویند «میخوام هفتسین عید به یاد تو بچینم، سبزه به یاد روی سبزهت، سمنو به یاد شیرینی لبخندت، سیب به یاد قرمزی گونههات، سکه به یاد درخشش قلبت»
چهارشنبه سوری «زردی من از تو، سرخی تو از من» کوچه محلههای قدیم و کپههای آتش و شادی و خندههای از ته دل! همه جا صدای نغمههای نوروزی، کوچک و بزرگ دور آتش به بهار خوشامد میگویند. این حالوهوای روزهای دور است! البته امروز هم ایرانیان در سراسر جهان به همان سبک و سیاق، آیین چهارشنبه سوری را برپا میکنند اما روی دیگر این سکه در ایران، میدان جنگ ترقهها و بمبهای دستی است که آدم را زهرهترک میکند. تاریخچه چهارشنبه سوری به سالهای بسیار دور برمیگردد. این جشن آمیزهای از چند رسم کوچک و بزرگ است. سنت اصلی در آداب و رسوم چهارشنبه سوری برپایی آتش و خواندن شعر «زردی من از تو، سرخی تو از من» هنگام پریدن از روی آتش است. این شعر در اصل دعایی است که ایرانیان از قدیم برای آتش میخواندند و از آن میخواستند تا بیماریها و کسالتها و نگرانیهای سالی که گذشته را از آنها بگیرد تا سال جدید را با شادکامی و سرزندگی شروع کنند. چهارشنبه سوری همچنین اولین جشن پیشواز بهار است. در قدیم، چند روز قبل از چهارشنبه آخر سال، مردم به کوه و بیابان میرفتند و هیزم جمع میکردند. قبل از غروب، این هیزمها را در حیاط خانه، میدان، شهر یا کویوبرزنها، دستهدسته با فاصله از هم میچیدند. اندکی پس از غروب، آتش بر پا میکردند و از روی آن میپریدند. کسی نمیبایست به آتش فوت میکرد. اهل خانه همگی از روی آتش میپریدن
قهوهای که نوشیدنی رایج امروز است گیاه بومی مناطق نیمهگرمسیری آمریکا و برخی مناطق جنوب و جنوب شرق آسیا است. پس از برداشت قهوه، دانههای خشکشده آن را در دماهای گوناگون برشته میکنند و بسته به عطر و طعم، روش پخت متفاوتی برایش در نظر میگیرند. قهوه کمی اسیدی است و به علت میزان بالای کافئین، محرک است. قهوه معمولا به رنگهای سیاه، قهوهای تیره، قهوهای روشن و بژ است.
دبی، برگزارکننده یکی از چالشبرانگیزترین اکسپوهای معاصر، در رویارویی با همهگیری جهانی، این رویداد را با یک سال تأخیر برگزار کرد و ایران نیز مطابق معمول چند دهه گذشته در آن حضوری بیرمق دارد.
بیش از یک قرن پس از آغاز این هماورد جهانی، این نمایشگاه در نزدیکترین فاصله با مرزهای ایران در حال برگزاری است اما بازدید از غرفه ایران چندان شور و شعف و افتخاری برای بازدیدکنندگان ایرانی ایجاد نکرده است.
درحالیکه مقامات گردشگری در ایران «حفظ آبروی کشور» را دغدغه اصلی برگزارکنندگان اعلام کرده بودند اما طبق روال معمول برگزاری این نمایشگاهها توسط مجریان دولتی در جمهوری اسلامی ایران، مجموعهای از بیدقتی، بیسلیقگی، شتابزدگی و بیمبالاتی، این فرصت بزرگ را تبدیل به یک آبروریزی منطقهای کرد.
خط قرمزهای ایدئولوژیک مقامات کشوری، بازدیدکنندگان را از تماشای بخش بزرگی از زیباییهای آیینی، فرهنگ، هنر و تاریخ ایران محروم کرد. جشن مهرگان به عنوان مثال میتوانست نقطه آغاز بسیار مناسبی برای غرفه ایران باشد. جشن آبانگان که در ستایش «زنان و آب» در ایران باستان انجام میشد میتوانست با توجه ویژه این رویداد جهانی به انرژی و خشکسالی و توانمندیهای زنان، نقطه درخشانی در این نمایشگاه باشد که بهآسانی از دست رفت.