Home
Categories
EXPLORE
Comedy
True Crime
Society & Culture
History
Business
Sports
News
About Us
Contact Us
Copyright
© 2024 PodJoint
00:00 / 00:00
Sign in

or

Don't have an account?
Sign up
Forgot password
https://is1-ssl.mzstatic.com/image/thumb/Podcasts126/v4/14/b2/4e/14b24e55-e67d-90b8-fe95-b623c761f9b1/mza_17930542660075555795.jpg/600x600bb.jpg
نقاشی خیال با شعر
Gholamreza Aminian
95 episodes
6 days ago
دریچه‌ای گشودام تا ببینی جهان پر آشوب مرا، رقص حنجره‌ام با غبارهای ذهن مرا، ترک برداشتن بغض‌های مرا، ریختن اشکهای مرا، رویای مرا و مرا ©
Show more...
Books
Arts
RSS
All content for نقاشی خیال با شعر is the property of Gholamreza Aminian and is served directly from their servers with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
دریچه‌ای گشودام تا ببینی جهان پر آشوب مرا، رقص حنجره‌ام با غبارهای ذهن مرا، ترک برداشتن بغض‌های مرا، ریختن اشکهای مرا، رویای مرا و مرا ©
Show more...
Books
Arts
https://d3t3ozftmdmh3i.cloudfront.net/staging/podcast_uploaded_episode/7744229/7744229-1740411366611-ff3ba9f7142ce.jpg
جاده
نقاشی خیال با شعر
5 minutes 30 seconds
8 months ago
جاده

جاده مرا می‌خواند

جاده رگ خواب مرا میداند

من از تبار جاماندگانم ‌

از در یکجا ماندن بیزارم

من به یک رود می‌مانم‌

دایم هوای رفتن در سرم دارم

آن عقابی که در آسمان در حال جولان است

گه در صعود و گه در فرود است

از زندگی چه می‌خواهد؟

جز دو بال که برای پرواز است!؟

من از زندگی چه می‌خواهم؟

جز اینکه آزاد و رها باشم؟

کاش الان در کنار ساحلی نشسته بودم

هوای خنک دریا مرا هشیارتر می‌کند

گرچه این، خود کار را مشکل می‌کند

وقتی بدانی که ساعت، وقت رفتن است

دل کندن سخت‌تر می‌شود

هر قدمی رنج‌آور‌تر می‌شود

رفتن جسارت می‌خواهد

گذاشتن و گذشتن می‌خواهد

مشت زدن به در و دیوار قفس می‌خواهد

ناله‌های‌ شبانه بر سر چاه عادت می‌خواهد

اما چه خوب که جاده هست

کور سوی امیدی هست

جاهای ندیده‌ای که منتظر‌ تو هستند

حس‌های جدیدی که در شرف‌ تولد هستند

سفر ذهن را زیباتر می‌کند

حس جاودانگی‌‌ را در انسان بیدارتر می‌کند

با سفر زندگی دلنشین‌تر‌‌ می‌شود

مسافر به راه تشنه‌تر‌ می‌شود

در سفر همه چیز مقدس می‌شود

هر وسیله‌ای برایت تبدیل به یک همسفر می‌شود

آن ستاره‌هایی که در آسمان در حال نورافشانی‌‌اند

با آنکه هزاران سال از ما دورند

آرزوهای آدم‌های زیادی را با خود به همراه دارند‌

برای همین همواره در یک هاله‌ای از ابهام قرار دار‌ند

ما هم همه پر از ابهام هستیم

ما هم هر کدام یک ستاره هستیم

اما ما آرزوی چه کسانی را با خود به همراه داریم؟

کاش میان ‌ما‌ هم جاده‌‌‌ می‌کشیدند

کاش در جایی انتظار ما را هم می‌کشیدند

چشم‌هایی که به‌ جاده دوخته می‌شوند

مثل درختان پاییزی‌‌اند‌

منتظر یک اشاره‌‌اند تا صبح اشک بریزند

مثل همه عاشق و معشوقی‌هایی که گرفتار یکدیگرند

عاشق و معشوق به یک اندازه محتاج یکدیگرند

هر دو ‌بال‌‌های یک پرنده‌اند

هر دو وسیله‌ای برای رفتنند

هر دو نیازمند وجود جاده‌‌اند

نقاشی خیال با شعر
دریچه‌ای گشودام تا ببینی جهان پر آشوب مرا، رقص حنجره‌ام با غبارهای ذهن مرا، ترک برداشتن بغض‌های مرا، ریختن اشکهای مرا، رویای مرا و مرا ©