Home
Categories
EXPLORE
True Crime
Comedy
Society & Culture
Business
News
Sports
TV & Film
About Us
Contact Us
Copyright
© 2024 PodJoint
00:00 / 00:00
Sign in

or

Don't have an account?
Sign up
Forgot password
https://is1-ssl.mzstatic.com/image/thumb/Podcasts126/v4/14/b2/4e/14b24e55-e67d-90b8-fe95-b623c761f9b1/mza_17930542660075555795.jpg/600x600bb.jpg
نقاشی خیال با شعر
Gholamreza Aminian
95 episodes
6 days ago
دریچه‌ای گشودام تا ببینی جهان پر آشوب مرا، رقص حنجره‌ام با غبارهای ذهن مرا، ترک برداشتن بغض‌های مرا، ریختن اشکهای مرا، رویای مرا و مرا ©
Show more...
Books
Arts
RSS
All content for نقاشی خیال با شعر is the property of Gholamreza Aminian and is served directly from their servers with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
دریچه‌ای گشودام تا ببینی جهان پر آشوب مرا، رقص حنجره‌ام با غبارهای ذهن مرا، ترک برداشتن بغض‌های مرا، ریختن اشکهای مرا، رویای مرا و مرا ©
Show more...
Books
Arts
https://d3t3ozftmdmh3i.cloudfront.net/staging/podcast_uploaded_episode/7744229/7744229-1731404879605-7825c10829c41.jpg
عشق
نقاشی خیال با شعر
3 minutes 1 second
1 year ago
عشق

عشق یعنی زندگی زیباست! من زیبایم، تو زیبایی و این جهان زیباست.


عشق یعنی همه چیز در جهان برای نمایش دلدادگی مهیاست. پرده برافتاده و زمین صحنه رقص و آواز ماست.


عشق یعنی جهان در نبود تو بی‌معناست. پایان جهان در لحظه اخم تو و پیدایشش در گرو لبخند توست.


عشق را تنها باید زندگی کرد

عشق را نمی‌توان پیدا کرد

عشق را تنها می‌توان بیدار کرد

آدم مرده را مگر می‌توان با صبح آشنا کرد

مرده را بهتر که در زیر خاک کرد

زنده‌های دلمرده را هم بهتر که از یاد پاک کرد


دوستان، خانه را پر از حرص و آز می‌بینم

نقش دوست را بر روی بازوانتان نمی‌بینم

چرا این سینه‌ها را برای او چاک نمی‌کنید

چرا این تن را قبل مرگتان خاک نمی‌کنید

چرا چشم‌ها‌ را با اشک‌ پاک نمی‌کنید

چقدر عتاب آخر، چرا کاری نمی‌کنید


دوستان اتفاقات دیروز‌ را فراموش کنید

بر احوال گذشتگان بنگرید، بیشتر فکر کنید

از حرص‌‌‌‌ و حسد بارتان را خالی کنید

آرزوهایتان را هم تا می‌شود‌ کم و کوتاه کنید

از فقر و محنت هم یادتان نرود کمی توشه راه کنید

دوستان، دوست را آنجا یابید که خود را خوار کنید

زر را هم آنجا یابید که به سوی خرابه شام کنید


دوستان اینجا محل گذر است

هر چه آید یا رود هم تنها یک خبر است

نقش من و تو هم در این میان بی‌اهمیت است

چرا که همه چیز از پیش مقدر شده است

دوستان، داستان را کسی نوشته که در کارش متبحر است

پس تقلای بی‌خود تنها به عزا نشتن است

بهترین کار به تماشا نشستن است

نقاشی خیال با شعر
دریچه‌ای گشودام تا ببینی جهان پر آشوب مرا، رقص حنجره‌ام با غبارهای ذهن مرا، ترک برداشتن بغض‌های مرا، ریختن اشکهای مرا، رویای مرا و مرا ©