گاهی اوقات در زندگی اتفاقات بدی رخ میده  که می تونه باعث بشه دونه های خوب کوچولو احساس غم و عصبانیت بکنند و حتی توی رفتار آنها تأثیر بگذارد. آنها حتی ممکن است به دانه های بد تبدیل شوند. این کتاب تصویری فوق‌العاده امکان تغییر را بررسی می‌کند و به خوبی یاداوری میکند  که ما با رفتارمان یا برچسب‌هایی که دیگران به ما می‌زنن تعریف نمی‌شویم. هیچ وقت برای تغییر و انتخاب مهربانی دیر نیست. اشکالی ندارد اگر همیشه کاردرست را  انجام ندهیم، تا زمانی که تلاش کنیم، می‌توانیم پیشرفت کنیم. خوووب تصمیمم شما چیه؟بد بودن یا تلاش برای خوب بودن..بستگی‌به خودت داره...

Sometimes bad things happen in life that can make good little seeds feel sad or angry and even impact on how they behave. They might even become bad seeds. This wonderful picture book explores the possibility of change and provides a lovely reminder that we are not defined by our behaviour or the labels others place upon us. It’s never too late to change and choose kindness. It’s ok if we don’t get it right all the time, as long as we try, we can make progress. So,what is your decision?to be bad or try to be good...it,s up to you

این کتاب خیلی زیباست... کتابی برای، ذوب کردن قلب ها،برقراری ارتباط ها و ساختن دوستی های جدید... گاهی نمیدونیم چه چیزی رو  داریم از دست دادیم ،تا زمانی که اونو پیدا  نکنیم.... کاپیتان سوآشبی عاشق دریاست،قدیمی ترین دوستش. و زندگی اش را در کنار دریا دوست دارد،همان طور که هست: شور، شنی و آرام... تا اینکه یک روز... این کتاب به همگی ما یادآوری میکنه که،هیچ وقت برای پیداکردن دوست های جدید..دیر نیست

Melting hearts,making connections,and forging new frendships. This book is beautiful. sometimes we don't know what we are missing,until we find it. Capitan swashby loves the sea,his oldest friend. and he loves his life by the sea just as it is Salty and sandy and serene. But one day.... This book reminds us all,that it is never too late to make a new friends....

فکر نمیکنم کلمات بتونن زیبایی این کتاب و توصیف کنن. این کتاب به من آرامش داد و بهم یادآوری کرد که چرا دوست دارم  کتاب ها رو با دوست هام  به اشتراک بزارم. کتاب سالی که ما پرواز را یاد گرفتیم ماجرای خواهر برادری را نشان میدهد که در خانه گیر کرده اند و نمیتوانند برای بازی کردن به بیرون بروند. مادربزرگشان بهترین نصیحت را به آنها میکند: که تخیلاتاشان را به کار بیندازند و ...

I don't think I have the words to sum up beauty of this book.This book gave me chills and reminded me why i love sharing books whith my dear friends. the year we learned to fly follows two siblings who are stuck inside & cant go out and play.Their grandmother gives them the best advice:to put their imaginations at work.

فارسی

English

Penguins can't fly!

پنگوئن ها نمی تونن پرواز کنن

The watermelon seed

هسته هندوانه

The giving tree

درخت بخشنده

isadora the dancing queen

ایزودورا ملکه رقصنده

The very Hungry Caterpillar

کرم ابریشم خیلی گرسنه

The mouse who sailed the seas

موشی که در دریاها قایق رانی می کرد.