
گذر از وادی درد و رنج...
رنج، بخشی جدانشدنی از زندگی ماست. کوچک یا بزرگ، باید با سختیهای همدیگه همدلی کنیم. در کلیسا، فقط شادی نیست؛ درد، رنج و سوگواری هم هست.
فیلیپیان ۱:۲۹ و رومیان ۵:۳-۵ به ما یاد میدهند که سختیها تنها درد نیستند، بلکه فرصتی برای افتخار و رشد در حضور خدا هستند؛ جایی که دست خدا را احساس میکنیم.
همه ما با نوعی رنج مواجهیم — تنهایی، نگرانی آینده، فشار درس یا کار. اما آیا باید تسلیم شویم؟ یا ادامه دهیم؟
۱. سختی، پایان شادی نیست... آغاز رشده.
بر اساس رومیان باب ۵، سختی ما را ریشهدار میکند.
داوود گفت: «باور دارم جلال خدا را در سرزمین زندگان خواهم دید.»
هیچ چیز ما را از نقشهی خدا دور نمیکند. او ناخدای این کشتیست؛ پس توکل کنیم و شاد باشیم.
۲. سختیها ما را میسازند، نه میسوزانند.
تصمیم با توست: پخته شوی یا سوخته.
آتش میتواند ما را به ابزار کارای دست خدا تبدیل کند. مثل آهن که از کوره درمیآید، یکی شمشیر میشود و یکی نعل اسب.
ما در مسیر رشد هستیم... هنوز کامل نیستیم، اما در حال کامل شدنیم.
۳. سختیها غنچههاییاند که گل امید را در دل خود دارند.
ارث و امید ما در دل همین سختیها شکوفا میشود.
مسیح گفت: «در این دنیا زحمت خواهید کشید، اما دل قوی دارید... من بر دنیا غلبه یافتهام.»
و این پیروزی، افتخار و باور امروز ماست.