مولانا در این گفتار به باقی حکایت زید می پردازد و زید را رها از خواست، محو نور خورشید الهی و گذر کرده از دنیا می شمارد ، پس از شرح بیت هایی که واقعهقیامت را بازنمود می کند به مبحث ریا و نفاق که آغاز راه دیگری
است می رسد
بسم اللّه الرحمن الرحیم/
مولانا به داستان زید با پیامبر علیه السلام بر می گردد و استدلالاتی می آورد که چرا نباید اسرار عیان شود و چرا باید در این دنیا امور غیبی در پرده باقی بماند
بسم الله الرحمن الرحیم/ در این گفتار مولانا از زیرکی لقمان در آشکار کردن اسرار غلامان می گوید و آن را به آشکار شدن اسرار در روز قیامت و در میان دوزخیان مرتبط می کند
بسم الله الرحمن الرحیم
زید ، صحابی و یار نخستین پیامبر به عنوان نمونه ای از ولی خدا که آینه حقیقت است توسط مولانا در گفتگویی با نبی معرفی می شود ، اسراری را زید در برابر یار الهی خویش بیان می کند و مولانا این اسرار را در قالب حکایتی- که معنای آن مهمتر از این است که آن شخص زید بود یا حارثه- نقل می کند.
رومیان و چینیان بر سر مهارت نقاشی با هم جدل می کنند در حالی که چینیان از هر رنگی خواستند تا به کمال نقاشی برسند ، رومیان اما بی رنگ نقاشی کردند ...
https://t.me/radioaliflammim
بسم الله الرحمن الرحیم/ در این گفتار، مولانا بار دیگر به گمان می تازد و ریشه علوم وابسته به تجربه و حس و وهم و فکر مردم است را گمانی و بازی می داند و در برابر علم بی واسطه حقیقی قرارش می دهد
بسم الله الرحمن الرحیم
مولانا در این گفتار درباره وجه شباهت حکایت های پیشین در قیاس ناروا صحبت می کند و بانی این قیاس را ابلیس می داند که خود را بهتر از آدم خواند به دلیل قیاسی که کرد...
بسم الله الرحمن الرحیم
مولانا برای نشان دادن معتبر نبودن قیاس و امر گمانی، حکایت به عیادت رفتن کری نزد همسایه بیمارش را بیان می کند
بسم الله الرحمن الرحیم
مولانا از روایت مشهور هاروت و ماروت سخن می گوید که بر بشر خشم گرفتند و خداوند آنان را امتحان کرد
بسم الله الرحمن الرحیم/ مولانا انسان را با حیوانات قیاس می کند که حکم ریختن خون آن ها تفاوت دارد و برای جنگ با کفار حربی دلیل می آورد
بسم الله الرحمن الرحیم
مولانا درباره کاتب قرآنی سخن می گوید که به علت وهم و پندار ، کبر و خودبینی از دین برگشت و آن گاه درباره نطق اشیا بحثی به پیش می کشد وبا انسان فلسفی به مخالفت بر می خیزد ، در این جا شرح داده می شود که انسان فلسفی کیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
مهمان یوسف علیه السلام هدیه ای را مناسب او نمی داند جز آیینه ای...
بسم الله الرحمن الرحیم/
برای یوسف علیه السلام مهمانی می آید و با هم از داستان گذشته یوسف و ارمغان مهمان سخن می گویند
بسم الله الرحمن الرحیم/
پس از گرگ ، شیر از روباه می خواهد که صیدها را قسمت کند، روباه از حال گرگ درس گرفته و قسمت ها را به شیر می گوید ، شیر قسمت روباه را عادلانه می خواند و ..
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی در خانه یارش را می زند و از درون خانه می شنود که او می پرسد کیست؟ پاسخ می دهد : منم و می شنود که : اینجا جای خامان نیست
بسم الله الرحمن الرحیم
شیر ، گرگ را به خاطر تقسیم ناعادلانه عقوبت می کند ...
بسم الله الرحمن الرحیم/ مولانا در ادامه بخش قبل حکایتی را آغاز می کند که شیر ، گرگ و روباهی را برای شکار به سوی کوهستان همراهی می کند اما با طمع آنان مواجه می شود ..
بسم الله الرحمن الرحیم
مولانا برای بیان وشرح اینکه در مسیر سلوک الی الله و مرید پیر بودن تحمل رنج ضروری است این حکایت زیبا را نقل می کند و در نهایت از بین بردن خود و نفس خود را در خدا راه رهایی می داند...
بسم الله الرحمن الرحیم
در ادامه پیروی از پیر، نصیحت پیامبر علیه السلام به علی علیه السلام می آید درباره همین امر و در این زمینه مولانا مواردی را شرح می دهد