All content for تاریخ شفاهی با شهروز🎙 is the property of Schahrouz and is served directly from their servers
with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
روایت هایی کاملا واقعی از تاریخ ایران، از زبان شاهدان عینی
در آخرین قسمت از سه گانهی هژبر یزدانی، میپردازیم به زندگی او در کاستاریکا و مصاحبهی عباس میلانی با هژبر رو، با هم مرور میکنیم.
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
راویان و شاهدان عینی که در این قسمت:
محمد یگانه، رییس وقت بانک مرکزی
عباس میلانی (بازخوانی بخش هایی از کتاب ایرانیان نامدار نوشته ایشان)
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
سرفصل مطالب این اپیزود
بخش هفتم: شروع دوباره
بخش هشتم: دیدار با پادشاه
بخش نهم: سنگسر ِ سان خوزه
بخش دهم: سفر عباس ِ میلانی به سان خوزه
بخش یازدهم: پایان داستان هژبر
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
▨ صفحهی ما در تلگرام
▨ صفحهی ما در حامی باش
در دومین قسمت از سه گانهی هژبر یزدانیست. در این اپیزود، هژبر رو در اوج خواهیم دید و سپس خواهیم شنید که او چطور از عرش دوباره به فرش برمیگردد.
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
راویان و شاهدان عینی که در این قسمت صدای آنها را خواهید شنید:
محمد یگانه، رییس وقت بانک مرکزی
منوچهر هاشمی، مدیرکل رکن هشتم ساواک
هلاکو رامبد، سخنگوی دولت آموزگار
جعفر شریف امامی، نخست وزیر
هوشنگ نهاوندی، وزیر علوم در کابیه شریف امامی
محمدرضا شاه پهلوی
فریدون فروغی، خواننده بزرگ معاصر
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
بعضی از واژگان ِ این اپیزود که ممکن است معنی آن برای مخاطب دشوار باشد:
متوقف شدن: ورشکست شدن
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
سرفصل مطالب این اپیزود
بخش چهارم: بدهی هفت برابر میشود
بخش پنجم: هژبر دوباره به سراغ بانکها میآید؛ این بار بانک ایرانیان
بخش ششم: دوست دختر ِ نگران ِ هژبر
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
▨ صفحهی ما در تلگرام
▨ صفحهی ما در حامی باش
در این اپیزود تلاش داریم بفهمیم که هژبر یزدانی چطوری از یک چوپان ساده، تبدیل شد به سیامین مرد ثروتمند جهان! مردی که در سنگسر سمنان به دنیا اومد، و در قصر مخوف خودش در شهر سان خوزهی کاستاریکا، از دنیا رفت.
در این اپیزود سه قسمتی، زندگی باور نکردنی هژبر یزدانی رو از زبان شاهدان عینی، خواهیم شنید.
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
راویان و شاهدان عینی که در این قسمت صدای آنها را خواهید شنید:
محمد یگانه، رییس وقت بانک مرکزی
منوچهر هاشمی، مدیرکل رکن هشتم ساواک
خسرو اقبال، روزنامه نگار و سیاستمدار
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
بعضی از واژگان ِ این اپیزود که ممکن است معنی آن برای مخاطب دشوار باشد:
متوقف شدن: ورشکست شدن
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
سرفصل مطالب این اپیزود
بخش اول: آشنایی با هژبر یزدانی
بخش دوم: هژبر یزدانی بانکدار میشود
بخش سوم: شروع جنگ بانک مرکزی با هژبر یزدانی
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
▨ صفحهی ما در تلگرام
▨ صفحهی ما در حامی باش
شاه با یک سفر دریایی، تازه به شهر ناپل در ایتالیا رسیده و از کشی پیاده شده. درد دندان، امان شاه رو بریده و به دنبال یه دندانپزشک میگرده. در همین گیر و دار، ناگهان خبر تکان دهندهای از عراق به او میرسه
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
راویان و شاهدان عینی که در این قسمت صدای آنها را خواهید شنید:
احمد مهبد؛ از افراد بسیار نزدیک به شاه
اردشیر زاهدی؛ آجوادن و داماد شاه و از افراد بسیار نزدیک به شاه
سپهبد حاجعلی کیا
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
بعضی از واژگان ِ این اپیزود که ممکن است معنی آن برای مخاطب دشوار باشد:
مُخبر: خبرنگار
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
▨ صفحهی ما در تلگرام
▨ صفحهی ما در حامی باش
در سال ۱۳۳۱ در تهران هستیم، حزب زحمتکشان انشعاب رخ داده و خلیل ملکی از مظفر بقایی جدا شده است. در این زمان شاخهی بانوان حزب هم فعال شده و دست بر قضا، دکتر محمدعلی خُنجی گویندهی حوزهای شده است که ایران پیرشفیعی در آن حوزه شرکت دارد. «ایران» دختری است با زیبایی افسانهای...
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
راوی و شاهدان عینی این قسمت:
دکتر امیر پیشداد
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
▨ صفحهی ما در تلگرام
▨ صفحهی ما در حامی باش
در اوج جنگ سرد بین آمریکا و شوروی، ایران وارد پیمان بغداد میشود. شاه بلافاصله به شوروی دعوت میشود تا با روسها درباره این مساله با او مذاکره کنند. اما سر میز مذاکره اتفاق عجیبی میافتد...
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
راویان و شاهدان عینی که در این قسمت صدای آنها را خواهید شنید:
اردشیر زاهدی؛ آجوادن شاه و داماد شاه
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
بعضی از واژگان ِ این اپیزود که ممکن است معنی آن برای مخاطب دشوار باشد:
اَندیفران: بی تفاوت (شوروی نمیتواند اندیفران باشد)
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
▨ صفحهی ما در تلگرام
▨ صفحهی ما در حامی باش
در سال ۱۳۵۲ هستیم، محمد یگانه به تازگی رییس بانک مرکزی است. در این تقاضانامهای از طرف ساواک به رییس بانک مرکزی میرسد که درخواست وام ۴ درصدی برای فردی را دارد...
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
راوی و شاهدان عینی این قسمت:
دکتر محمد یگانه
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
▨ صفحهی ما در تلگرام
▨ صفحهی ما در حامی باش
در اسفند ماه ۱۳۴۸ بلیط اتوبوس خط واحد به شکلی بیسابقه گران شد. این گرانی باعث بروز یک بحران فراگیر در کشور شد. در این اپیزود، این ماجرای تاریخی رو از زبان دو شاهد عینی خواهیم شنید.
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
این اپیزود تقدیم میشود به یاد و خاطره تمام دانشجویانی، که برای داشتن یک دنیای بهتر، به زندان رفتند
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
راویان و شاهدان عینی که در این قسمت صدای آنها را خواهید شنید:
تیمسار محسن مُبَصِّر، رییس شهربانی وقت
اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه وقت و از افراد بسیار نزدیک به شاه
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
بعضی از واژگان ِ این اپیزود که ممکن است معنی آن برای مخاطب دشوار باشد:
کالم کردن: آرام کردن
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
▨ صفحهی ما در تلگرام
▨ صفحهی ما در حامی باش
در تابستان ۱۳۵۸ هستیم. محمدرضا شاه از ایران خارج شده و پس از کش و قوسهای فراوان با آمریکا، بلاخره در مکزیک، در شهر کوچک کوئه ناواکا اقامت کرده است. از طرف دیگر، دکتر هوشنگ نهاوندی که با زحمت از زندان انقلابیون فرار کرده و موفق شد از ایران خارج شود؛ میخواهد به مکزیک برود تا با شاه ملاقات کند...
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
تذکر: دکتر نهاوندی نام ویلای محل اقامت شاه در مکزیک را به اشتباه «ویلای گل سرخ» ذکر می کند. اما ویلای گل سرخ در شهر ژنو سوییس قرار دارد و متعلق به خانواده اردشیر زاهدی است.
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
راوی و شاهدان عینی این قسمت:
دکتر هوشنگ نهاوندی
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
▨ صفحهی ما در تلگرام
▨ صفحهی ما در حامی باش
در سال ۱۳۰۸ و در شهر رشت هستیم. کاظم جفرودی در دبستان نمره دوم رشت درس میخواند و شاگرد اول است. اما متاسفانه اتفاقی رخ میدهد که تمام زندگی و آیندهی این پسر بچه را تحت تاثیر قرار خواهد داد...
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
راوی و شاهد عینی این قسمت:
مهندس کاظم جفرودی
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
بعضی از واژگان ِ این اپیزود که ممکن است معنی آن برای مخاطب دشوار باشد:
دانشکده ی پل و شوارع: دانشکده مهندسی راه و ساختمان
تعلیمی: عصای کوچکی که افسران در دست می گرفتند
ـــــــــــــــــ ♬ ـــــــــــــــــ
▨ صفحهی ما در تلگرام
▨ صفحهی ما در حامی باش
در سال ۱۳۴۹ هستیم و حضور هیپیها در تهران به اوج خود رسیده. شاه با انتقاد شدید از هیپیها، به رییس شهربانی کشور دستور میدهد تا در اسرع وقت فکری به حال آنها بکند. تیمسار محسن مُبَصِّر، رییس شهربانی است. او دستور میدهد هیپیهای تهران را دستگیر و آنها را مجبور کنند که به آرایشگاه بروند و موهایشان را کوتاه کنند...
راوی و شاهد عینی این اپیزود: سپهبد محسن مُبَصِّر
صفحهی ما در تلگرام
صفحهی ما در حامی باش
در این اپیزود، نظر خسرو آواز ایران، محمدرضا شجریان رو درباره عشق میشنویم. این اپیزود کولاژی است از مصاحبههای مختلف ایشان درباره عشق
راوی و شاهد عینی این اپیزود: محمدرضا شجریان، هنرمند بزرگ معاصر
______
صفحهی ما در تلگرام
صفحهی ما در حامی باش
اواخر دهه ۲۰ شمسی است و ما در شهر سنندج هستیم. حسن کامکار مردی اهل موسیقیست که در ارتش خدمت میکند و عصرها نیز به آموزش موسیقی و اجرا در رادیو میپردازد. او پسری بازیگوش دارد که علی رغم میل قلبی پدر، علاقه ندارد که ساز موسیقی بزند. این وضع ادامه دارد تا اینکه یک روز...
راوی و شاهد عینی این اپیزود: بیژن کامکار، هنرمند معاصر
______
صفحهی ما در تلگرام
صفحهی ما در حامی باش
غلامحسین ساعدی، در تبریز دبیرستان را تمام کرده و سال آینده به سربازی میرود. او در این حین، عاشق دختری به نام طاهره شده. طاهره کوزهگرانی
راویان و شاهدان عینی این اپیزود: غلامحسین ساعدی، نویسنده بزرگ معاصر و رضا اغنمی دوست او و نویسنده معاصر
______
صفحهی ما در تلگرام
صفحهی ما در حامی باش
لیلی، دختریست که به دلیل بداخلاقی و کنترلگری پدرش، دچار بغش همیشگیه و این مساله حتی به لکنت زبان او هم منجر شده. سالهای کودکی گذشته و او که بزرگ شده، سعی میکنه از زیر سایه شخصیت پدرش، بیرون بیاد و برای خودش کسی باشه. این تلاش ها ادامه داره تا روزی کتابی به دست او میرسه: زندگی، جنگ و دیگر هیچ
راوی و شاهد عینی این اپیزود: لیلی گلستان، مترجم و هنرمند معاصر
صفحهی ما در تلگرام
صفحهی ما در حامی باش
در دهه چهل شمسی هستیم و دکتر غلامحسین ساعدی همراه با برادرش یک مطب در خیابان دلگشای تهران باز کردهاند. این مطب به پاتوق روشنفکرهای زمانه تبدیل شده و اتفاقات عجیب غریبی در آنجا میافتد. یکی از شبها، کسی در مطب را میزند و از ساعدی خواهش میکند همراه او برود، چرا که یک بیمار در شرف مرگ است
راوی و شاهد عینی این اپیزود: دکتر غلامحسین ساعدی، نویسنده بزرگ معاصر
______
صفحهی ما در تلگرام
صفحهی ما در حامی باش
در تابستان گرم گرگان در سال ۱۳۳۸ هستیم. محمدرضا لطفی، داره تحصیلات دبیرستان رو میگذرونه. او دوستی داره به نام صالحی که آکاردئون مینوازه. یه روز این آقای صالحی، به شکلی مرموز و ناگهانی، آکاردئون زدن رو کنار میگذاره. لطفی در تلاشه بفهمه چرا...
راوی و شاهد عینی این اپیزود: محمدرضا لطفی، هنرمند بزرگ معاصر
______
صفحهی ما در تلگرام
صفحهی ما در حامی باش
در مهر ماه ۱۳۵۶ هستیم. سانسور و اختناق به بیشترین حد خودش رسیده. تعدادی از شاعران و نویسندگان تلاش میکنن تا در اعتراض به این شرایط، به مدت ده شب، شب شعر در باغ سفارت آلمان برپا کنن و ناگفتهها رو بگن. هجدهم مهر هست، شب ِ اول ِ این مراسم. حدود ده هزار نفر برای شنیدن شعرها و صحبتها اومدن. اولین نفری که به تریبون دعوت میشه، سیمین دانشور هست. سیمین سخنانش رو با مقالهای در ستایش آزادی آغاز میکنه و ما اونجا هستیم و میشنویم.
راوی این اپیزود: سیمین دانشور، نویسنده معاصر
______
صفحهی ما در تلگرامصفحهی ما در حامی باش
در سال ۱۳۴۲ هستیم. محمدرضا لطفی به خدمت سربازی رفته و او جز اولین دستههایی است که در طرح جدید سربازی، به عنوان «سپاه دانش» باید به روستاهای دورافتاده اعزام شوند تا برای کودکان روستایی معلمی کنند. در قرعهکشی مشخص میشود که او باید به یکی از روستاهای سنندج برود. و اینک ادامه ماجرا
راوی و شاهد عینی این اپیزود: محمدرضا لطفی، هنرمند بزرگ معاصر
______
صفحهی ما در تلگرام
صفحهی ما در حامی باش
ابولحسن ابتهاج، چندین سال است که در بانک شاهنشاهی ایران کار میکند، تا اینکه یک روز رییسش او را احضار میکند و از او میخواهد به دیدن ولیعهد سلسله قاجار برود؛ محمدحسن میرزا. او به کاخ نیاوران میرود تا با ولیعهد ِ احمد شاه دیدار کند...
راوی و شاهد عینی این قسمت: ابولحسن ابتهاج
ـــــــــــ
موسیقی اول
موسیقی دوم
صفحهی ما در تلگرام
صفحهی ما در حامی باش