Home
Categories
EXPLORE
True Crime
Comedy
Society & Culture
Business
Sports
History
TV & Film
About Us
Contact Us
Copyright
© 2024 PodJoint
00:00 / 00:00
Sign in

or

Don't have an account?
Sign up
Forgot password
https://is1-ssl.mzstatic.com/image/thumb/Podcasts211/v4/a0/ba/9a/a0ba9a7d-d434-9a18-582d-b21a2d55c640/mza_6940415948375144982.jpg/600x600bb.jpg
Komod Divari (کمد دیواری)
Soheil Fadayi
30 episodes
3 days ago
یه روزی دو تا رفیق قدیمی، همونایی که از نیمکتای خاک خورده راهنمایی باهم قد کشیده بودن، دلشون خواست یه گوشه دنج واسه خودشون بسازن؛ دور از این همه سروصدا، جایی که صداشون بلندتر شنیده بشه. قرارشون این بود قصه بگن… قصه‌هایی که باید یه روزی شنیده می‌شدن. یکی رفت تو دل کمدی کهنه، جایی که بوی چوب و کتابای زردشده با گرمای نفساش قاطی می‌شد. بین لباسا، با یه چراغ کوچیک و میکروفنی ساده، قصه‌هاشو زمزمه کرد. اون یکی، فرسنگ‌ها دورتر، نشست پشت میزی که همه دنیاش بود. و تو دل هیاهوی دنیا، «کمد دیواری» شکل گرفت.
Show more...
Books
Arts
RSS
All content for Komod Divari (کمد دیواری) is the property of Soheil Fadayi and is served directly from their servers with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
یه روزی دو تا رفیق قدیمی، همونایی که از نیمکتای خاک خورده راهنمایی باهم قد کشیده بودن، دلشون خواست یه گوشه دنج واسه خودشون بسازن؛ دور از این همه سروصدا، جایی که صداشون بلندتر شنیده بشه. قرارشون این بود قصه بگن… قصه‌هایی که باید یه روزی شنیده می‌شدن. یکی رفت تو دل کمدی کهنه، جایی که بوی چوب و کتابای زردشده با گرمای نفساش قاطی می‌شد. بین لباسا، با یه چراغ کوچیک و میکروفنی ساده، قصه‌هاشو زمزمه کرد. اون یکی، فرسنگ‌ها دورتر، نشست پشت میزی که همه دنیاش بود. و تو دل هیاهوی دنیا، «کمد دیواری» شکل گرفت.
Show more...
Books
Arts
https://d3t3ozftmdmh3i.cloudfront.net/staging/podcast_uploaded_episode/44243177/44243177-1762498396942-f33733c59c815.jpg
کتاب صوتی مرد کت شلوارمشکی ( قسمت اول )
Komod Divari (کمد دیواری)
52 minutes 39 seconds
4 days ago
کتاب صوتی مرد کت شلوارمشکی ( قسمت اول )

کتاب صوتی

مرد کت شلوارمشکی

نویسنده : استیون کینگ

مترجم : ماندانا قهرمانلو

نشر افراز

راوی : سهیل فدای

انتشار : فیاچهر


استیون کینگ با چند تا جمله ساده ما رو می بره به وسط دلهره و شک، جایی بین واقعیت و خیال.

داستان کوتاهه، ولی از همون مدل‌هایی که تا مدت‌ها نمی‌تونی از ذهنت پاکش کنی.

اگه اهل داستانایی هستی که شب بهش فکر می‌کنی و خوابت نمی‌بره، این یکی دقیقاً برای توئه.

Komod Divari (کمد دیواری)
یه روزی دو تا رفیق قدیمی، همونایی که از نیمکتای خاک خورده راهنمایی باهم قد کشیده بودن، دلشون خواست یه گوشه دنج واسه خودشون بسازن؛ دور از این همه سروصدا، جایی که صداشون بلندتر شنیده بشه. قرارشون این بود قصه بگن… قصه‌هایی که باید یه روزی شنیده می‌شدن. یکی رفت تو دل کمدی کهنه، جایی که بوی چوب و کتابای زردشده با گرمای نفساش قاطی می‌شد. بین لباسا، با یه چراغ کوچیک و میکروفنی ساده، قصه‌هاشو زمزمه کرد. اون یکی، فرسنگ‌ها دورتر، نشست پشت میزی که همه دنیاش بود. و تو دل هیاهوی دنیا، «کمد دیواری» شکل گرفت.