سلام!اینجا کانال **«پاد با میم»**ـه.«پاد با میم» یعنی پادکست با آقای میم که من باشم!اینجا قراره کنار هم کلی پادکست متفاوت داشته باشیم؛ از داستانهای عاشقانه گرفته تا چالشها، دغدغههای روزمره و تجربههای عمیق زندگی.گاهی من باهاتون حرف میزنم، گاهی هم مهمونایی داریم. خلاصه هر اپیزود یه دنیای تازه و یه روایت شنیدنیه که قراره بیتعارف و ساده به گوش شما برسه.دمِت گرم که اینجایی!
آدرس یوتیوب : https://www.youtube.com/@PodBaMim
سلام!اینجا کانال **«پاد با میم»**ـه.«پاد با میم» یعنی پادکست با آقای میم که من باشم!اینجا قراره کنار هم کلی پادکست متفاوت داشته باشیم؛ از داستانهای عاشقانه گرفته تا چالشها، دغدغههای روزمره و تجربههای عمیق زندگی.گاهی من باهاتون حرف میزنم، گاهی هم مهمونایی داریم. خلاصه هر اپیزود یه دنیای تازه و یه روایت شنیدنیه که قراره بیتعارف و ساده به گوش شما برسه.دمِت گرم که اینجایی!
آدرس یوتیوب : https://www.youtube.com/@PodBaMim
🎙️ اپیزود جدید «تاسی» با حامد
🎙️ در این قسمت از پادکست «تاسی» میزبان حامد محمدی هستیم؛ کسی که با صداقت و جزئیات از تجربههای شخصیاش در مسیر زندگی تا از سی سالگی میگوید.
گفتگو از یک خاطره واقعی شروع میشود و آرامآرام به چالشهایی میرسد که همهی ما در این سن تجربه میکنیم: از انتخابهای سخت و تغییر مسیرها تا نگاه دوباره به آرزوهای بیست سالگی.
#رشد_شخصی #عشق_نوجوانی #انتخاب_رشته #زندگی_واقعی #سی_سالگی #مصاحبه #podcast #ta30 #سی_سالگی_چی_یاد_گرفتیم #انتخاب_سخت #فشار_خانواده #پادکست_فارسی
در این قسمت از پادکست «تا۳۰» با مسعود باقرنژاد همراه شدیم؛ کسی که مسیر زندگیش با یک عشق نوجوانی گره خورد.
از انتخاب رشتهای که ازش فرار کرد، تا تصمیمهایی که به خاطر احساسات و فشار خانواده گرفت...
اگه تا حالا فکر کردی یه انتخاب ساده تو ۱۸ سالگی قراره تا آخر عمر دنبالت بیاد، این گفتگو رو از دست نده.
🎧 بشنوید از:
عشقهایی که مسیر زندگی رو تغییر میدن
اشتباهاتی که ما رو ساختن
فشار خانواده و انتخاب شخصی
رد شدن از رشتهای که فقط بهش عادت کرده بودیم
و مهمتر از همه، کنار اومدن با خودمون بعد از ۳۰ سالگی...
#پادکست #تا۳۰ #مسعود_باقرنژاد #رشد_شخصی #عشق_نوجوانی #انتخاب_رشته #زندگی_واقعی #سی_سالگی #مصاحبه #podcast #ta30 #سی_سالگی_چی_یاد_گرفتیم #انتخاب_سخت #فشار_خانواده #پادکست_فارسی
🎙️ اپیزود ۱۱ | «تو خیلی خوبی... برای من نه»
تو این قسمت از پادکست «تا۳۰»، بهزاد گودرزی از تجربهای حرف میزنه که خیلیهامون حداقل یهبار لمسش کردیم:
🔸 عاشق شدن با یه نگاه
🔸 شنیدن جملهی معروف «تو زیادی خوبی برای من»
🔸 و سالها بعد، برگشتن همون آدم… ولی نه برای عاشقی، برای مشورت!
از دلشکستن و فرندزون شدن گفتیم،
از قضاوت بهخاطر لهجه و قومیت،
از رد شدن تو مصاحبهی کار فقط چون «لور» بود،
و از پیدا کردن خودمون
🔸 **محمد نظری** مهمان این هفتهی «تا۳۰» قصهی مسیری رو تعریف میکنه که پر از چرخشهای غیرمنتظرهست. از روزایی که با هزار امید و برنامه وارد دانشگاه شد، تا لحظهای که فهمید دیگه دلش با اون مسیر نیست.
🎙️ دربارهی جنگیدن با انتخابهای اشتباه، ترس از تغییر، و شجاعت دنبال کردن علاقهت، حتی وقتی مدرکی در کار نیست، حرف زدیم. محمد روایت میکنه چطور وقتی فکر میکرد همهچیز تموم شده، اتفاقی افتاد که همهچیز رو عوض کرد.
گاهی یه انتخاب غلط میتونه سکوی پرتابت باشه — اگر بلد باشی درست نگاهش کنی.
👇
میتونید بقیهی قسمتهای «تا۳۰» رو هم از طریق پلیلیست دنبال کنید.
https://www.youtube.com/playlist?list=PLGOpqzQoSNuakfb0YELE7FuwLZVoFjySH
\#تا۳۰ #پادکست\_فارسی #محمد\_نظری #مصاحبه #زندگی\_واقعی #۳۰سالگی #پاد\_با\_میم
پیزود نهم – نگار صداقت |نگار صداقت در سی سالگی، قصهای رو تعریف میکنه که از دل غم، از دل زخم، و از دل عشق و مبارزه بیرون اومده.
در این اپیزود از «تا۳۰»، نگار از کودکی متفاوتش با پدری تنها و فداکار میگه؛ از روزی که مادرش رو از دست داد و یکشبه بزرگ شد. او از رابطهای سمی میگه که سالها با ترس، تهدید، و آزار جسمی و روانی ادامه داشت؛ و از لحظهای که بالاخره تصمیم گرفت خودش رو نجات بده.
قصهی نگار، فقط یک روایت شخصی نیست. این قصهی خیلیهامونه؛ قصهی دختری که قوی بود، حتی وقتی باورش نداشت. قصهی بازیگری که از صحنه دور شد ولی هیچوقت خاموش نشد.
#تا۳۰ #پادبامیم #پادکست_فارسی #قصه_زنان #تجربه_رابطه #عزت_نفس #نگار_صداقت
تماشای همهی قسمتها در یوتیوب:
https://www.youtube.com/playlist?list=PLGOpqzQoSNuakfb0YELE7FuwLZVoFjySH
اپیزود هشتم – پوریا محمدی | از نوتلا بار تا پادگان، از بیقراری تا مسئولیت
پوریا محمدی مهمان هشتم ماست؛ کسی که سیسالگی را با ذهنی پختهتر، اما با همان قلب پرتلاطم بیستسالگیاش زندگی میکند. داستان پوریا، قصهی پسریست که هیچوقت در مسیر مستقیم نماند. از کارهایی مثل پخش تراکت، کار در سوپرمارکت، راهاندازی نوتلا بار، کافه در تبریز، و البته نیمهکاره گذاشتن بسیاری از مسیرها، تا شرطبندیای که بیهوا او را به سربازی فرستاد.
اما این فقط شروع ماجراست. پوریا در پادگان جایی که خیلیها له میشوند، مقاومت کرد، ایستاد، و حتی ساخت. با وجود بینظمیهای پیشین زندگیاش، او آنجا قوانینی ساخت که هنوز هم بعد از دو سال، اثرش پابرجاست. برجبازی را در پادگان ممنوع کرد، فرهنگ سیگار کشیدن پنهانی را تغییر داد، با قلدریها مقابله کرد، و برای سربازهای جوانتر محیطی انسانیتر ساخت.
در این اپیزود، با صداقت و شوخطبعی خاص خودش، از خاطرات تلخ و شیرین سربازی میگوید؛ از لحظهای که دفترچهی اعزامش را فِسخ کرد تا آن شب که زیر چند تشک در رختکن ورزشگاه خوابید و روزی که یکی از مأموران گفت: «امپراتور، تموم شد.»
ما در این گفتگو دربارهی شکستها، جاهایی که اشتباه کرد، و تصمیمهای مهم سیسالگیاش هم حرف زدیم. پوریا از «خاک مناسب خودش» میگوید؛ از اینکه چطور بعد از سالها پریدن از شاخهای به شاخه دیگر، حالا تصمیم گرفته ریشه بدواند.
عشقهای پنهانی، افسردگی، ورشکستگی پدر، و جنگیدن برای آرزوها…
آرزو لولویی توی این قسمت از «تا ۳۰» خیلی صادقانه و بیپرده از تجربههای زندگیش میگه؛ از عاشقیِ کودکانهای که سالها توی دلش موند، تا رابطههایی که شکل گرفتن و شکست خوردن. از روزهایی که فکر میکرد بالاخره مسیرش رو پیدا کرده، تا وقتی که ورشکستگی پدرش همهچیز رو زیر و رو کرد و افسردگی آرومآروم به زندگیاش سرک کشید.
اما این فقط داستانِ غم نیست، داستانِ بلند نشدن نیست. این قصه دختریه که بلد بود هر بار خودش رو از نو بسازه، دوباره برای خواستههاش بجنگه، و حتی توی تاریکترین روزها باز هم دنبال رویاهـاش بره. آرزو دربارهی شیفتش از ریاضی به هنر، ورودش به تئاتر، و راهی که برای پیدا کردن خودش طی کرده حرف میزنه. تجربههایی که شاید خیلیها توی دورهی بیستسالگی یا حتی همین الان باهاشون درگیر باشن.
اگر شما هم یه روزی حس کردی گم شدی… اگر با خودت جنگیدی برای پیدا کردنِ صدای واقعیات… این گفتگو رو از دست نده.
و میتونید تمام قسمتهای «تا ۳۰» رو از طریق پلیلیست زیر دنبال کنید:
[https://www.youtube.com/playlist?list=PLGOpqzQoSNuakfb0YELE7FuwLZVoFjySH]
تو این قسمت از پادکست «تا۳۰»، سجاد شهسواری مهمون ماست؛ کسی که مسیر زندگیش پر از پیچوخم و تصمیمات سخت بوده.
از همون ۱۸ سالگی وارد بازار کار شد—نه یکی، نه دوتا، بلکه بیش از هفت شغل مختلف رو تجربه کرد: از راننده شرکت پخش و فروشنده و مکانیک، تا حتی تلاش برای ورود به نیروی انتظامی.
وقتی قرار بود وارد استخدام رسمی بشه، درست چند روز قبل از اعزام، فهمیدند که مهرهای در کمرش شکسته؛ و همه چیز ریخت به هم.
سجاد وارد دورهای از سردرگمی و فشار روحی شد، اما یک اتفاق ساده زندگیش رو عوض کرد: شرکت توی یک جلسهی آموزش سگها.
با اینکه خانوادهاش—خصوصاً پدر نظامی و سختگیرش—مخالف این مسیر بودن، تصمیم گرفت راه خودش رو بره.
ماشینش رو فروخت، دورهها رو ثبتنام کرد و بدون اینکه خانوادهاش بدونن، روزها در پارک مینشست و تمرین میکرد.
تا بالاخره به اون لحظه رسید که تونست رو در رو بایسته، بگه: «این راه منه»
و حالا؟ پدری که مخالف بود، شده بزرگترین حامی و اولین کسی که پستهای سجاد رو لایک میکنه.
تو این گفتگو درباره شکست، انتخاب، ترس، اضطراب، مشاوره، ایدهآلگرایی، افسوس گذشته و باور به خود حرف زدیم. سجاد از اون آدمهاییه که حرف زدن باهاش تلنگر داره؛ تلنگر اینکه شاید وقتش رسیده با خودمون رو راست باشیم.
حتی اگر به خاطرش، چند روز از خونه بزنیم بیرون…
پیشنهاد میکنم این قسمت رو از دست ندید.
همچنین میتونید از طریق پلیلیست «تا۳۰» باقی قسمتها رو هم ببینید:
[https://www.youtube.com/playlist?list=PLGOpqzQoSNuakfb0
پادکست «تا۳۰» جاییه برای شنیدن داستانهای واقعی آدمها؛ جایی که مهمونها میان و مسیر زندگیشون رو بیتعارف و صمیمی تعریف میکنن. از اتفاقات مهم، تصمیمهای بزرگ، عشقها، جداییها، شکستها و موفقیتهایی میگن که اونا رو به جایی که الان هستن رسونده.
در اپیزود اول «تا۳۰» میزبان حسام هستیم. حسام از ماجراهای عاشقانه، اتفاقات جالب و تجربههای خاصی میگه که در طول سالها براش اتفاق افتاده. داستانهایی که گاهی شما رو میخندونه، گاهی به فکر فرو میبره و گاهی هم شاید خودتون رو تو قصههای حسام پیدا کنین.
اگه به شنیدن داستانهای واقعی و دلنشین آدمها علاقه دارین، این قسمت رو از دست ندین.
توی این قسمت از «تا۳۰»، میزبان داستان کسی هستیم که مسیرش هیچ شباهتی به برنامهای که اول راه تو ذهنش داشت، نداره. محمد صداقت، با روایتش ما رو میبره به جایی که انتخابها آسون نبودن، اما هرکدومشون یه چیزی ساختن ازش.
تجربههایی که نه از بیرون خیلی درخشان به نظر میرسن، نه از درون ساده بودن. از خاطراتی که میخندیم، تا لحظههایی که یکم میلرزیم—همهش تو این اپیزود کنار هم قرار گرفتن.
اگه دنبال یه گفتگوی صمیمی، واقعی و گاهی خندهدار اما پُرمعنا هستی، این اپیزود میتونه برات آشنا، و حتی الهامبخش باشه.
«تا۳۰» یعنی شنیدن مسیرهایی که شاید هیچوقت برنامهریزی نشده بودن، اما ساختنمون.
و محمد یکی از اون مسیرها رو باهامون شریک میشه
اپیزود جدید پادکست «تا۳۰» با حضور کاوه منتشر شد!
کاوه در این قسمت از تجربههای متفاوت و عمیقی میگه که تا ۳۰ سالگی پشت سر گذاشته؛ مسیری که برای مستقل شدن طی کرده، احساسهایی که در تنهایی تجربه کرده و چالشهایی که جامعه و اطرافیان پیش پاش گذاشتن.
یک گفتگوی صمیمی و عمیق که میتونه برای خیلیهامون آشنا باشه.
شنیدن این قسمت رو از دست ندید !
تا۳۰ - اپیزود چهارم | امیرحسین نویدپور
تو این قسمت از «تا۳۰»، با امیرحسین نویدپور دربارهی تصمیمهایی صحبت کردیم که از دور ساده به نظر میرسن، ولی سرنوشتسازن. از دغدغههای مهاجرت و فشارهای خانوادگی تا عشق، خدمت، و انتخابهایی که بین موندن و رفتن، دل دادن و دل کندن شکل میگیرن.
یه گفتوگوی واقعی، خودمونی و گاهی دردناک… اما پر از لحظههایی که شاید تجربهاش کرده باشی.
#تا۳۰ #پادبا_میم #AmirMohammadi #امیرحسین_نویدپور #مهاجرت #سربازی #عشق_دور #تجربه_سی_سالگی
در پنجمین قسمت از پادکست «تا۳۰»، حسنا رضایی مهمان ماست؛ زنی که با صداقت، شوخطبعی و عمق نگاهش، ما را به سفری درونی میبرد، سفری از شیطنتهای کودکی تا چالشهای بزرگسالی.
او از خاطراتی میگوید که گاهی خندهدارند و گاهی تلخ؛ از قاچاق هماتاقیاش در یک چمدان برای فرار از نگهبانی خوابگاه، تا سفرهای پر اضطراب و تولد یک عشق آرام در پارک ملت.
داستان پنهانکاریهای عاشقانه، تغییر مسیر شغلی، جدال با کمالگرایی، و رسیدن به نقطهای که باید یاد بگیری از زندگی لذت ببری، نه فقط در آن بدوی.
اگر دنبال شنیدن داستانی واقعی، انسانی، و پر از فراز و فرود هستی، این اپیزود رو از دست نده.
پادکست «تا۳۰»؛ روایتهایی از آدمهایی که راه رفتن روی مرز رؤیا و واقعیت را بلدند.
⸻
همچنین میتونید از طریق پلیلیست «تا۳۰» باقی قسمتها رو هم ببینید:
[https://youtube.com/playlist?list=PLGOpqzQoSNuY0obUepvoS6C7esDIWtRYk&si=A0Fdk5_dJvcmDLSy]