
مدتهاست که احساس میکنم زندگی برایم به کابوسی بیپایان تبدیل شده. هر روز سنگینی بیشتر را حس میکنم، انگار درون منجلابی گیر افتادهام که نمیتوانم از آن رها شوم. دیگر چیزی مثل عشق یا خوشی برایم معنایی ندارد و همهچیز بیارزش شده. هر تلاشی برای بهتر شدن بینتیجه است و این دردهای زندگی به نظر پایانناپذیر میآیند، طوری که حتی بیحسی هم برایم یک آرزو شده است.