رهسپار یک پادکست گردشگری صمیمیست که با عشق به سفر و روایت ساخته میشود. اینجا، ما سفرنامههای جذاب شما رو میشنویم و بهترینهاش رو به نام خود روایت و معرفی میکنیم.
ما هنوز اول راهیم؛ اما میخواهیم با کمک و همراهی شما، این مسیر رو پرشورتر و شنیدنیتر کنیم. پس اگر سفرنامهای دارید، برای ما بفرستید و رهسپار رو به دوستانتون معرفی کنید تا این جمع بزرگتر بشه.
رهسپار شاید اولین پادکست گردشگری باشه که به صورت کاملاً غیرحرفهای و با کمک انسانی و ابزارهای هوش مصنوعی ساخته میشه. این یعنی هر اپیزود یک تجربه تازه و پرهیجان از ترکیب روایت انسانی و فناوری.
رهسپار، قصههای سفر شماست؛ قصههایی که با هم تجربهشون میکنیم. 🌍✨
رهسپار یک پادکست گردشگری صمیمیست که با عشق به سفر و روایت ساخته میشود. اینجا، ما سفرنامههای جذاب شما رو میشنویم و بهترینهاش رو به نام خود روایت و معرفی میکنیم.
ما هنوز اول راهیم؛ اما میخواهیم با کمک و همراهی شما، این مسیر رو پرشورتر و شنیدنیتر کنیم. پس اگر سفرنامهای دارید، برای ما بفرستید و رهسپار رو به دوستانتون معرفی کنید تا این جمع بزرگتر بشه.
رهسپار شاید اولین پادکست گردشگری باشه که به صورت کاملاً غیرحرفهای و با کمک انسانی و ابزارهای هوش مصنوعی ساخته میشه. این یعنی هر اپیزود یک تجربه تازه و پرهیجان از ترکیب روایت انسانی و فناوری.
رهسپار، قصههای سفر شماست؛ قصههایی که با هم تجربهشون میکنیم. 🌍✨

تبريز خيلى مؤدب با لباس شيك مجلسى روى صندلى نشسته بود.
رشت ازراه رسيد، چترش را پشت در گذاشت و از همان قدم اول
«تى جان قربان، تى بلامى سر» گويان شروع كرد به احوالپرسى با
حاضرين.
كرمانشاه و شيراز زودتر از بقيه به مهمانى آمده بودند، يكى با تنبور و ديگرى با شرابش. كاشان چند دقيقه قبلتر از راه رسيده بود و بوى عطرش زودتر از خودش توجه همه را جلب كرده بود.
در آن گوشه آشپزخانة نيشابور در حال پركردن جامها بود، كرمان در كنارش پسته ها را توى ظرف مى ريخت، ساوه انارها را دانه مى كرد و لاهيجان هم چاى دارچين دم كرده بود. بالاخره فضاى صفاى همه بايد جور مى شد.
تهرانْ پرهيجان و تندتند با همه در حال گفتگو بود.
و...