Home
Categories
EXPLORE
True Crime
Comedy
Society & Culture
Business
Sports
TV & Film
Health & Fitness
About Us
Contact Us
Copyright
© 2024 PodJoint
00:00 / 00:00
Sign in

or

Don't have an account?
Sign up
Forgot password
https://is1-ssl.mzstatic.com/image/thumb/Podcasts116/v4/6e/16/66/6e16662c-c180-fa59-916b-577859f86135/mza_17595315084762311452.jpg/600x600bb.jpg
پادکست نمایشی هزار افسان
Hezar Afsan
35 episodes
2 days ago
پادکست نمایشی هزار افسان در این کانال پادکست های نمایشی به صورت منظم قرار داده می شود. لطفا مشترک شوید و به اشتراک بگذارید
Show more...
Fiction
RSS
All content for پادکست نمایشی هزار افسان is the property of Hezar Afsan and is served directly from their servers with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
پادکست نمایشی هزار افسان در این کانال پادکست های نمایشی به صورت منظم قرار داده می شود. لطفا مشترک شوید و به اشتراک بگذارید
Show more...
Fiction
https://d3t3ozftmdmh3i.cloudfront.net/production/podcast_uploaded400/20828360/20828360-1641572191657-1d3b9ebff1f14.jpg
نمایش صوتی هزار افسان - براساس داستان های هزار و یكشب -32
پادکست نمایشی هزار افسان
21 minutes 8 seconds
3 years ago
نمایش صوتی هزار افسان - براساس داستان های هزار و یكشب -32

در زمان های دور ، دو شاهزاده به نام‌های شهریار و شاه زمان ، مورد خیانت زنان خود قرار می‌گیرند و این سر آغازی می شود برای شروع قصه هزار و یک شب.

«هزار و یک شب» داستان دو شاهزاده برادر، به نام‌های شهریار و شاه زمان است، . شاه زمان که شاهد خیانت همسرش بود ترک پادشاهی کرده و راهی دیار برادر می‌شود اما در آنجا نیز متوجه خیانت همسر برتدرش می شود. شاه زمان ناامید شهریار را از ماجرا آگاه می کنند. شهریار به همراه شاه زمان سر به بیابان می گذارد و به انتقام خیانت همسرش هر شب دختری را به نکاح در می‌آورد و بامداد دستور قتلش را می‌داد. تا اینکه وزیرش دیگر نمی تواند دختری را برای همسری شهریار بیابد. شهرزاد که پدر خود یعنی وزیر شهریار را مستاصل می بیند از او می خواهد تا او را به عقد شهریار دربیاورد چرا که راه چاره ی نجات خود و سایر دختران و همینطور شهریار را می داند در آن می بیند و و پدرش چنین می کند. شهرزاد در شب اول بعد از اینکه به عقد شهریار در آمد با گفتن قصه ی دیو و بازرگان و نا تمام گذاردن آن ، شهریار را مشتاق شنیدن نگاه می دارد و اینگونه از مرگ می رهد و هر شب تا سحر گاه این کار را انجام می دهد.

در این جلد شهرزاد با گفتن حکایتی بلند یک شب دیگر توانست از مرگ نجات یابد ، داستان "ملک نعمان و فرزندان او شرکان ، ضوءالمکان و نزهت الزمان" ، حکایتی است که شهرزاد برای شهریار تعریف می کند.

پادکست نمایشی هزار افسان
پادکست نمایشی هزار افسان در این کانال پادکست های نمایشی به صورت منظم قرار داده می شود. لطفا مشترک شوید و به اشتراک بگذارید