
با هم یه باشگاه ورزشی میرفتیم و طلا تقریباً اواخر ساعت تمرین من میاومد.
ساکش رو میذاشت زمین و کمی دورتر از بقیه، یه گوشهی باشگاه، هدفونشو وصل میکرد و شروع میکرد به ورزش.
از خوب تمرین کردنش معلوم بود که ورزش سالهاست جزئی از زندگیشه.
آروم بودنش توجه من رو جلب میکرد، ولی کنجکاو نبودم که کیه.
آدم حسابی ،ورزشکاری بود و همین برای من کافی بود که نگاهم همیشه از سر احترام باشه.
یه روز دوستی معرفیش کرد…
که فلانیه، معروفه!
ولی احترام من مال قبلتر بود.
نمیدونم از کی به هم سلام کردیم و اولین گپمون چی بود، فقط یادمه دربارهی سلامتی بود.
و حتی نمیدونم دقیقاً کی شد یکی از دوستان ارزشمندم.
انگار سالهاست که میشناسمش…
با دنیایی از تجربه و سرشار از زندگی
و امروز تمام احترام من را دارد نه برای اینکه کی هست ،برای مسیری که آمده …
@khoshhalipodcast
اینستگرام را دنبال کنید هم مهمانها را ببینید و هم قصه های متفاوتی از پادکست بخوانید.
لطفا ما را با معرفی به دوستانتون حمایت کنید