
گاهی بعضی آدمها سالها دیر متولد میشن…
این قسمت، روایت یکی از اون تولدهاست.
اولین تجربهم در ضبط گفتوگو با یک دوست بود.
میکروفون خوب بود، اما جای ضبط نه… و من خیلی تازه کارم وهنوز دارم یاد میگیرم.
صدای محیط گاهی خودش رو قاطی گفتوگو میکنه—مثل زندگی که همیشه هم تمیز و بینویز نیست.
امیدوارم با دل بشنوید چون کیفیت قصه خیلی خوبه.
این اپیزود طولانیتر از همیشهست.
نه چون نشد کوتاه کنیم، چون دلم نمیخواست قصههاش رو کم کنم.
سادگی و واقعیت گفتوگو، بیشتر از هر تدوینی بهم چسبید.
اگه تا آخرش شنیدین، واقعاً ممنونم.
مینای این قسمت، یه جورهایی مثل ماهی سیاه کوچولو بود؛
بعد از سالها، بالاخره از برکهش زد بیرون.
چون میدونست…
مگه میشه همیشه خوشحال بود؟
مرسی که میشنوید و همراهین.
صفحه اینستگرام که خوشحال میشم دنبال کنید و قصه عکس ها رو بخونید
@khoshhalipodcast