
احمد، صدای بازی بچهها رو دوست داره.
صدای دویدن، خنده، هیاهوی زندگی…
میگه این صداها، یه چیزایی تو دلش رو آروم میکنن.
نه از جنس منطق مهندسی،
از جنس زندگی.
بهنظر من، احمد شبیه اون خلبانهست توی قصهی مسافر کوچولو؛
همونی که یه روز،
وقتی نتونست بره بکشه،
یه جعبه کشید و گفت:
«برهت توی اینه.»
این قسمت، گفتوگوییست با کسی که خوشحالیهاش
تو جزئیاته؛
تو صداها، تو حضور،
تو دیدن آدمها بیقضاوت،
تو خیالِ سادهی یک بره درون جعبه.
یک گفتوگوی خودمانی، در یک کافه،
با صدای قهوه، و صدای زندگی…
و شاید
کمی خوشحالی.
صفحه اینستگرام را لطفا دنبال کنید و قصه های را ببینید.
@khoshhalipodcast
📌 پادکست خوشحالی با سابسکرایب شما،
خوشحالتر میشه 😄
اگه دوست داشتین، ما رو به دوستاتون هم معرفی کنین…
شاید اونا هم خوش حال بشن!
🎧 @khoshhalipodcast