در این خانه واژهها را نفس میکشیم، زیر باران شعر خیس میشویم. اینجا سرزمین ترانه و شعر است، همراه ما شوید تا در هوای ادبیات فارسی نفسی تازه کنیم.
پادکست عبدالجبار کاکایی و زیستن با شعر و ادبیات
All content for زیستن با ادبیات is the property of عبدالجبار کاکایی and is served directly from their servers
with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.
در این خانه واژهها را نفس میکشیم، زیر باران شعر خیس میشویم. اینجا سرزمین ترانه و شعر است، همراه ما شوید تا در هوای ادبیات فارسی نفسی تازه کنیم.
پادکست عبدالجبار کاکایی و زیستن با شعر و ادبیات
پیش در شد آن دقوقی در نماز
قوم همچون اطلس آمد او طراز
اقتدا کردند آن شاهان قطار
در پی آن مقتدای نامدار
چونک با تکبیرها مقرون شدند
همچو قربان از جهان بیرون شدند
معنی تکبیر اینست ای امیم
کای خدا پیش تو ما قربان شدیم
وقت ذبح، اللهاکبر میکنی
همچنین در ذبح نفس کشتنی
تن چو اسمعیل و جان همچون خلیل
کرد جان تکبیر بر جسم نبیل
گشت کشته تن ز شهوتها و آز
شد به بسم الله بسمل در نماز
چون قیامت پیش حق صفها زده
در حساب و در مناجات آمده
ایستاده پیش یزدان اشکریز
بر مثال راستخیز رستخیز
حق همیگوید چه آوردی مرا
اندرین مهلت که دادم من تورا
عمر خود را در چه پایان بردهای
قوت و قُوّت در چه فانی کردهای
گوهر دیده کجا فرسودهای
پنج حس را در کجا پالودهای
چشم و هوش و گوش و گوهرهای عرش
خرج کردی چه خریدی تو ز فرش
دست و پا دادمت چون بیل و کلند
من ببخشیدم ز خود آن کی شدند
همچنین پیغامهای دردگین
صد هزاران آید از حضرت چنین
در قیام این گفتها دارد رجوع
وز خجالت شد دوتا او در رکوع
قوت استادن از خجلت نماند
در رکوع از شرم تسبیحی بخواند
باز فرمان میرسد بردار سر
از رکوع و پاسخ حق بر شمر
سر بر آرد از رکوع آن شرمسار
باز اندر رو فتد آن خامکار
باز فرمان آیدش بردار سر
از سجود و وا ده از کرده خبر
سر بر آرد او دگر ره شرمسار
اندر افتد باز در رو همچو مار
باز گوید سر بَرآر و باز گو
که بخواهم جست از تو مو به مو
قوت پا ایستادن نبودش
که خطاب هیبتی بر جان زدش
زیستن با ادبیات
در این خانه واژهها را نفس میکشیم، زیر باران شعر خیس میشویم. اینجا سرزمین ترانه و شعر است، همراه ما شوید تا در هوای ادبیات فارسی نفسی تازه کنیم.
پادکست عبدالجبار کاکایی و زیستن با شعر و ادبیات